سال دهم هجرت که مسلمانان همراه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) مراسم حج را به پایان رساندند و آن سال، بعدا «حجه? الوداع» نام گرفت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) عازم مدینه گردید. فرمان حرکت صادر شد. هنگامی که کاروان به سرزمین «رابغ» در سه میلی جحفه که میقات حجاج است، رسید امین وحی در مکانی به نام «غدیرخم» فرود آمد. آیه: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس». نازل شد که ای پیامبر، آنچه از طرف خدا فرستاده شده، به مردم ابلاغ کن. اگر این کار را نکنی، رسالت خود را تکمیل نکردهای و خداوند تو را از گزند مردم حفظ خواهد کرد. سوره مائده، آیه دستور توقف در آن مکان صادر شد. همه مردم ایستادند. وقت ظهر هوا، بشدت گرم بود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) نماز ظهر را با جماعت خواند سپس در حالی که مردم دور او را گرفته بودند، بر روی نقطه بلندی که از جهاز شتران برپا شد، قرار گرفت و با صدای رسا خطبه خواند و سپس فرمود: «مردم نزدیک است من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم من مسؤولم و شما هم مسؤولید». سپس مطالبی گرانبها بیان کرد و فرمود: «من دو چیز نفیس در میان شما به امانت گذاردم، یکی کتاب خدا و دیگری عترت و اهل بیت من، این دو هرگز از هم جدا نشوند. مردم بر قرآن و عترت من پیشی نگیرید و در عمل به آنها کوتاهی نورزید که هلاک میشوید». در این هنگام دست علی (علیه السّلام) را گرفت و او را بلند کرد و به همه مردم معرفی نمود، سپس فرمود: «سزاوارتر بر مؤمنان از خود آنان کیست؟ همگی گفتند: خدا و پیامبر او داناترند». پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «خدا، مولای من و من، مولای مؤمنانم و من بر آنها از خودشان اولی و سزاوارترم». بعد فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و...» «ای مردم هرکس من مولای اویم، علی مولای اوست، خداوندا کسانی را که علی را دوست دارند، دوست بدار و کسانی که او را دشمن دارند، دشمن دار و...» سپس فرشته وحی نازل شد و آیه «الیوم اکملت لکم دینکم...» را نازل فرمود و آن روز در تاریخ اسلام جاودانه و حماسهساز شد. آری غدیر، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت، روز وصایت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضایت و صراحت شناخته شد. روز نعمت، روز شکرگزاری، روز پیام رسانی، روز تبریک و تهنیت، روز سرور و شادی و هدیه فرستادن، روز عهد و پیمان و تجدید میثاق، روز تکمیل دین و بیان حق، روز راندن شیطان، روز معرفی راه و رهبر، روز آزمون، روز یاس دشمن و امیدواری دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزی که پیروان واقعی مکتب حیاتبخش اسلام آن را گرامی میدارند و به همدیگر تبریک میگویند. از احادیث بر میآید که ائمه: آن روز را جشن میگرفتند و در آن روز مراسم ویژهای داشتند، شبیه مراسمی که ما ایرانیان امروز در عید نوروز داریم. از فیاض بن محمد طوسی نقل شده: روز غدیر به حضور امام هشتم (علیه السّلام) رسید. دید گروهی از افراد ویژه در خدمت حضرت هستند که امام آنان را برای افطار در خانهاش نگهداشت و به منزل آنان غذا و لباس و کفش و انگشتر و هدایای دیگر فرستاد و آن روز وضع او و اطرافیان او کاملا عوض شده بود و فضائل آن روز را برای آنان یادآوری میکرد. (بحار الانوار، 112:97، ح 8) در حدیث دیگری است: روزی از روزهای خلافت علی (علیه السّلام) جمعه و عید غدیر به یک روز افتاد. امام (علیه السّلام) خطبه مفصلی خواند و فرمود: «این مجمع اکنون به پایان میرسد و شما همگی به خانههایتان بر میگردید، بروید خدای بر شما رحمت فرستد- و بر خانواده خود فراخ گیرید و به برادران خود نیکی کنید. خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است، سپاس گزارید. متحد شوید تا خدا کمکتان کند. نیکویی کنید تا خدا دوستیتان را پایدار کند. از نعمتهای خداداد، یکدیگر را هدیه فرستید. خداوند در این روز چندین برابر دیگر عیدها پاداش دهد. این گونه پاداش جز در این روز (غدیر) دیگر نخواهید یافت. نیکوییکردن در این روز مال را بسیار کند و عمر را زیاد. مهربانی کردن باعث رحمت خدا شود و مهربانی او. در این روز به برادران و خاندان از مال خدا داده ببخشید، هر اندازه که بتوانید. همواره چهره خندان دارید. چون به یکدیگر رسیدید، شادمانی کنید، و خدا را بر نعمتهایش سپاس گوئید. بروید و به آنان که امیدشان به شماست، نیکی بسیار کنید در خورد و خوراک، خود و زیردستانتان یکسان باشید. این یکسانی و مساوات را تا جایی که توانایی دارید عملی سازید، که پاداش یک درهم در این روز، صد هزار درهم است و برکت به دست خداست. روزه این روز را نیز خداوند مستحب قرار داده است و در برابر آن پاداشی بس بزرگ نهاده. اگر کسی در این روز، نیاز برادران خود را برآورد- پیش از تمنا و درخواست- و با میل و رغبت خوبی کند، پاداش او چنان باشد که این روز را روزه داشته است و شب آن را با عبادت به بامداد رسانیده. و هرکس در این روز به روزهداری افطاری دهد، چنان است که گویی دسته دسته مردم را افطاری داده است... همین که به یکدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید و نعمتی را که در این روز نصیبتان شده است به یکدیگر تبریک گویید. باید این سخنان را آن که بود و شنید به آن که نبود و نشنید، برساند. باید توانگران به سراغ مستمندان روند و قدرتمندان به دنبال ضعیفان، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) مرا به این چیزها امر کرده است». (ترجمه این روایت تا اینجا از استاد محمدرضا حکیمی است که از حماسه غدیر، ص 71 گرفته شده است). بعد امام (علیه السّلام) خطبه جمعه را خواند و نماز جمعه را نماز عیدش قرار داد، بعد با فرزند و شیعیانش به منزل امام حسین (علیه السّلام) برگشت که غذا آماده کرده بودند و آن شیعیان نیازمند و بینیاز با هدایای او به طرف خانواده خود برگشتند. (بحار الانوار 117:97). به امید روزی که همه مسلمانان بویژه مردم مسلمان ایران روز عید غدیر را بزرگترین عید خود قرار داده و این روزه آنطور که بایسته و شایسته آن است، گرامی بدارند.
عن ابیسعید قال: لما کان یوم غدیر خم امر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) منادیا فنادی: الصلوه? جامعه?، فاخذ بید علی (علیه السّلام) و قال: اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه. (بحارالانوار 112:37، ح 4) ابوسعید گوید: در روز غدیر خم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) دستور داد: منادی ندا دهد که: برای نماز جمع شوید. بعد دست علی (علیه السّلام) را گرفت و بلند کرد و فرمود: خدایا کسی که من مولای اویم پس علی هم مولای اوست، خدایا دوست بدار کسی را که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که با علی دشمنی کند.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): من یرید ان یحیی حیاتی، و یموت مماتی،ویسکن جنه? الخلد التی وعدنی ربی فلیتول علی ابنابیطالب، (علیهما السّلام) فانه لن یخرجکم من هدی، و لن یدخلکم فی ضلاله?. (الغدیر 278:10) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسی که میخواهد زندگی و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانهای که پروردگارم به من وعده کرده، ساکن شود، ولایت علی بن ابیطالب (علیهما السّلام) را انتخاب کند، زیرا او هرگز شما را از راه هدایت بیرون نبرده، به گمراهی نمیکشاند.
عن جابر بن عبدالله الانصاری قال: سمعت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) یقول لعلی بن ابیطالب (علیهما السّلام): یا علی! انت اخی و وصیی و وارثیوخلیفتی علی امتی فی حیوتی و بعد وفاتی محبک محبی و مبغضک مبغضی و عدوک عدوی. (امالی صدوق: 124، ح 5) جابربن عبدالله انصاری میگوید: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) شنیدم که به علی بن ابیطالب (علیهما السّلام) فرمود: ای علی، تو برادر و وصی و وارث و جانشین من در میان امت من در زمان حیات و بعد از مرگ منی. دوستدار تو دوستدار من و دشمن و کینهتوز تو دشمن من است.
عن ابیجعفر (علیه السّلام) قال: بنی الاسلام علی خمس: الصلوه? و الزکوه? و الصوم و الحج و الولایه? و لم یناد بشیء ما نودی بالولایه? یوم الغدیر. (کافی 21 و 2، ح 8) امام باقر (علیه السّلام) فرمود: اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و به هیچ چیز به اندازه آنچه در روز غدیر به ولایت تاکید شده، ندا نشده است.
عن ابیالحسن (علیه السّلام) قال: ولایه? علی (علیه السّلام) مکتوبه? فی صحف جمیع الانبیاء و لن یبعث الله رسولا الا بنبوه? محمد و وصیه? علی (علیه السّلام). (سفینه? البحار 691:2) امام کاظم (علیه السّلام) فرمود: ولایت علی (علیه السّلام) در کتابهای همه پیامبران ثبت شده است و هیچ پیامبری مبعوث نشد، مگر با میثاق نبوت محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) و امامت علی (علیه السّلام).
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): ولایه? علی بن ابی طالب ولایه? اللهو حبه عباده? الله و اتباعه فریضه? الله و اولیاؤه اولیاء الله و اعداؤه اعداء الله و حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز وجل. (امالی صدوق: 32) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ولایت علی بن ابیطالب (علیهما السّلام) ولایت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پیروی کردن او واجب الهی است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدایند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خدای متعال است.
عن جعفر، عن ابیه (علیهما السّلام) قال: ان ابلیس عدوالله رن اربع رنات: یوم لعن، و یوم اهبط الی الارض، و یوم بعث النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم) و یوم الغدیر. (قرب الاسناد: 10) امام باقر (علیه السّلام) از پدر بزرگوارش امام صادق (علیه السّلام) نقل کرد که فرمود: شیطان دشمن خدا چهار بار ناله کرد: روزی که مورد لعن خدا واقع شد و روزی که به زمین هبوط کرد و روزی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) مبعوث شد و روز عید غدیر.
عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم): یقول الله تبارک و تعالی: ولایه? علی بن ابیطالب حصنی،فمن دخل حصنی امن من ناری. جامع الاخبار: 52، ح 7 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: خداوند میفرماید: ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است، پس هر کس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): یا علی انا مدینه? العلم و انت بابها و لن تؤتی المدینه? الا من قبل الباب... انت امام امتی و خلیفتی علیها بعدی، سعد من اطاعک و شقی من عصاک، و ربح من تولاک و خسر من عاداک. (جامع الاخبار: 52، ح 9) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ای علی من شهر علمم و تو درب آن هستی، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند.... تو پیشوای امت من و جانشین من در این شهری، کسی که اطاعت تو کند سعادتمند است، و کسی که تو را نافرمانی کند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زیان کرده است.
قال الصادق (علیه السّلام): اثافی الاسلام ثلاثه?: الصلوه? و الزکوه? و الولایه?، لا تصح واحده? منهن الا بصاحبتیها. (کافی: 2، ص 18) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: سنگهای زیربنای اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنهابدون دیگری درست نمیشود.
قال ابوعبدالله (علیه السّلام): العجب یا حفص لما لقی علی بن ابیطالب!! انه کان له عشره? الاف شاهد لم یقدر علی اخذ حقه و الرجل یاخذ حقه بشاهدین. (بحارالانوار: 140 و 37) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ای حفص! شگفتا از آنچه علی بن ابی طالب (علیهما السّلام) با آن مواجه شد! او با ده هزار شاهد و گواه (در روز غدیر) نتوانست حق خود را بگیرد، در حالی که شخص با دو شاهد حق خود را میگیرد.
عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم) فی احتجاجه یوم الغدیر: علی تفسیر کتاب الله، و الداعی الیه، الا و ان الحلال و الحرام اکثر من ان احصیهما و اعرفهما، فآمر بالحلال و انهی عن الحرام فی مقام واحد، فامرت ان آخذ البیعه? علیکم و الصفقه? منکم، بقبول ما جئت به عن الله عز و جل فی علی امیرالمؤمنین و الائمه? من بعده، معاشر الناس تدبروا و افهموا آیاته، و انظروا فی محکماته و لا تتبعوا متشابهه، فو الله لن یبین لکم زواجره، و لا یوضع لکم عن تفسیره الا الذی انا آخذ بیده. (وسایل الشیعه: 18 و 142، ح 43) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) روز عید غدیر فرمود: علی (علیه السّلام) تفسیر کتاب خدا، و دعوت کننده به سوی خداست، آگاه باشید که حلال و حرام بیش از آنست که من معرفی و به آنها امر و نهی کنم و بشمارم. پس دستور داشتم که از شما عهد و پیمان بگیرم که آنچه را در مورد علی امیرمؤمنان، و پیشوایان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم، بپذیرید. ای مردم! اندیشه کنید و آیات الهی را بفهمید، در محکمات آن دقت کنید و متشابهات آن را دنبال نکنید. به خدا قسم هرگز کسی نداهای قرآن را نمیتواند بیان کند و تفسیر آن را روشن کند، جز آن کسی که من دست او را گرفتهام (و او را معرفی کردم).
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): یا معشر المسلمین لیبلغ الشاهد الغائب، اوصی من آمن بی و صدقنی بولایه? علی، الا ان ولایه? علی ولایتی و ولایتی ولایه? ربی، عهدا عهده الی ربی و امرنی ان ابلغکموه. (بحارالانوار 141:37، ح 35) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) (در روز غدیر) فرمود: ای مسلمانان! حاضران به غایبان برسانند: کسی را که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده است، به ولایت علی سفارش میکنم، آگاه باشید ولایت علی، ولایت من است و ولایت من، ولایت خدای من است. این عهد و پیمانی بود از طرف پروردگارم که فرمانم داد تا به شما برسانم.
قال ابوعبدالله (علیه السّلام):... و انه الیوم الذی اقام رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) علیا (علیه السّلام) للناس علما و ابان فیه فضله و وصیه فصام شکرا لله عز وجل ذلک الیوم و انه لیوم صیام و اطعام و صله? الاخوان و فیه مرضاه? الرحمن، و مرغمه? الشیطان. (وسائل الشیعه 328:7، ضمن حدیث 12) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: عید غدیر، روزی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) علی (علیه السّلام) را بعنوان پرچمدار برای مردم برافراشت و فضیلت او را در این روز آشکار کرد و جانشین خود را معرفی کرد، بعد بعنوان سپاسگزاری از خدای بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز، روز روزهداری و عبادت و طعام دادن و به دیدار برادران دینی رفتن است. آنروز روز کسب خشنودی خدای مهربان و به خاک مالیدن بینی شیطان است.
عن امیرالمؤمنین (علیه السّلام) قال:... اذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم و تهابوا النعمه? فی هذا الیوم، و لیبلغ الحاضر الغائب، والشاهد الباین، ولیعد الغنی الفقیر والقوی علی الضعیف امرنی رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلّم) بذلک. (وسائل الشیعه 327:7) امیرالمؤمنین (علیه السّلام) (در خطبه روز عید غدیر) فرمود: وقتی که به همدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید، و در این روز به یکدیگر هدیه بدهید، این سخنان را هر که بود و شنید، به آن که نبود برساند، توانگر به سراغ مستمند برود،و قدرتمند به یاری ضعیف، پیامبر مرا به این چیزها امر کرده است.
عن امیرالمؤمنین (علیه السّلام) قال:... فکیف بمن تکفل عددا من المؤمنین و المؤمنات وانا ضمینه علیالله تعالی الامان من الکفر و الفقر (وسائل الشیعه 327:7) امیرمؤمنان (علیه السّلام) فرمود:... چگونه خواهد بود حال کسی که عهدهدار هزینه زندگی تعدادی از مردان و زنان مؤمن (در روز غدیر) باشد، در صورتی که من پیش خدا ضامنم که از کفر و تنگدستی در امان باشد.
قال ابوعبدالله (علیه السّلام):... هو یوم عباده? و صلوه? و شکر لله و حمد له، و سرور لما من الله به علیکم من ولایتنا،و انی احب لکم ان تصوموه (وسائل الشیعه 328:7، ح 13) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست و روز سرور و شادی است به خاطر ولایت ما خاندان که خدابر شما منت گذارد و من دوست دارم که شما آن روز را روزه بگیرید.
عن الصادق (علیه السّلام):... و لدرهم فیه بالف درهم لاخوانک العارفین، فافضل علی اخوانک فی هذا الیومو سر فیه کل مؤمن و مؤمنه? (مصباح المتهجد: 737) از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که فرمود: یک درهم به برادران با ایمان و معرفت، دادن در روز عید غدیر برابر هزار درهم است، بنابراین در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان.
قال ابوعبدالله (علیه السّلام): انه یوم عید و فرح و سرورو یوم صوم شکرا لله تعالی (وسائل الشیعه 326:7، ح 10) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: عید غدیر، روز عید و خوشی و شادی است و روز روزهداری به عنوان سپاس نعمت الهی است.
قال علی (علیه السّلام): عودوا رحمکم الله بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعه? علی عیالکم، والبر باخوانکم و الشکر لله عز وجل علی ما منحکم، واجتمعوا یجمع الله شملکم، و تباروا یصل الله الفتکم، و تهانؤا نعمه? الله کما هنا کم الله بالثواب فیه علی اضعاف الاعیاد قبله و بعده الا فی مثله... (بحارالانوار 117:97) علی(علیه السّلام) فرمود: بعد از پایان گردهم آیی خود (در روز غدیر) به خانه برگردید، خدا بر شما رحمت فرستد. به خانواده خود گشایش و توسعه دهید، به برادران خود نیکی کنید، خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است، سپاس گزارید، متحد شوید تا خدا به شما وحدت بخشد، نیکویی کنید تا خدا دوستیتان را پایدار کند، به همدیگر نعمت خدا را تبریک بگوئید، همانطور که خداوند در این روز با چندین برابر عیدهای دیگر پاداش دادن به شما تبریک گفته، این گونه پاداشها جز در روز عید غدیر نخواهد بود.
روی الحسن بن راشد عن ابیعبدالله (علیه السّلام) قال: قلت: جعلت فداک، للمسلمین عید غیرالعیدین؟ قال: نعم، یا حسن! اعظمهما و اشرفهما، قال: قلت له: و ای یوم هو؟ قال: یوم نصب امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فیه علما للناس. قلت له: جعلت فداک وما ینبغی لنا ان نصنع فیه؟ قال: تصومه یا حسن و تکثر الصلوه? علی محمد و آله فیه و تتبرا الی الله، ممن ظلمهم، فان الانبیاء کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذی کان یقام فیه الوصی ان یتخذ عیدا. (مصباح المتهجد: 680) حسن بن راشد گوید: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: آیا مسلمانان بجز آن دو عید، عید دیگری هم دارند؟ فرمود: بله، بزرگترین و بهترین عید. گفتم: کدام روز است؟ فرمود: روزی که امیرمؤمنان بعنوان پرچمدار مردم منصوب شد. گفتم: فدایت شوم در آن روز سزاوار است، چه کنیم؟ فرمود: روزه بگیر و درود برمحمد و آل او بفرست و از ستمگران به آنان برائت بجوی، زیرا پیامبران به جانشینان دستور میدادند که روزی را که جانشین انتخاب میشود، عید بگیرند.
عن ابیعبدالله (علیه السّلام) قال:... تذکرون الله عز ذکره فیه بالصیام و العباده? و الذکر لمحمد و آل محمد، فان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) اوصی امیرالمؤمنین ان یتخذ ذلک الیوم عیدا، و کذلک کانت الانبیاء تفعل، کانوا یوصون اوصیائهم بذلک فیتخذونه عیدا (وسائل الشیعه 327:7، ح 1) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: در روز عید غدیر، خدا را با روزه و عبادت و یاد پیامبر و خاندان او یادآوری کنید، زیرا رسول خدا به امیرالمؤمنین سفارش کرد که آن روز را عید بگیرد، همینطور پیامبران هم به جانشینان خود سفارش میکردند که آن روز را عید بگیرند، آنان هم چنین میکردند.
عن ابیعبدالله (علیه السّلام) قال: والعمل فیه یعدل ثمانین شهرا، و ینبغی ان یکثر فیه ذکر الله عز وجل، والصلوه? علی النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم)، ویوسع الرجل فیه علی عیاله (وسائل الشیعه 325:7، ح 6) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ارزش عمل در آن روز (عید غدیر) برابر با هشتاد ماه است، و شایسته است آن روز ذکر خدا و درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) زیاد شود، و مرد، بر خانواده خود توسعه دهد.
عن مولانا ابیالحسن علی بن محمد (علیهما السّلام) قال لابی اسحاق: و یوم الغدیر فیه اقام النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم) اخاه علیا علما للناس و اماما من بعده، [قال] قلت: صدقت جعلت فداک، لذلک قصدت، اشهد انک حجه? الله علی خلقه (وسائل الشیعه 324:7، ح 3) امام هادی (علیه السّلام) به ابواسحاق فرمود: در روز غدیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) برادرش علی (علیه السّلام) را بلند کرد و به عنوان پرچمدار (و فرمانده) مردم و پیشوای بعد از خودش معرفی کرد. ابواسحاق گفت: عرض کردم، فدایت شوم راست فرمودی. به خاطر همین به زیارت و دیدار شما آمدم، گواهی میدهم که تو حجت خدا بر مردم هستی.
عن علی بن موسی الرضا (علیهما السّلام): من زار فیه مؤمنا ادخلالله قبره سبعین نورا و وسع فی قبره و یزور قبره کل یوم سبعون الف ملک و یبشرونه بالجنه? (اقبال الاعمال: 778) امام رضا (علیه السّلام) فرمود: کسی که در روز (غدیر) مؤمنی را دیدار کند، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد می کند و قبرش را توسعه میدهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زیارت میکنند و او را به بهشت بشارت میدهند.
قال الصادق (علیه السّلام): ینبغی لکم ان تتقربوا الی الله تعالی بالبر و الصوم و الصلوه? و صله? الرحم و صله? الاخوان، فان الانبیاء علیهم السلام کانوا اذا اقاموا اوصیاءهم فعلوا ذلک و امروا به (مصباح المتهجد: 736) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: شایسته است با نیکی کردن به دیگران و روزه و نماز و بجا آوردن صله رحم و دیدار برادران ایمانی به خدا نزدیک شوید، زیرا پیامبران زمانی که جانشینان خود را نصب میکردند، چنین میکردند و به آن توصیه میفرمودند.
عن ابیعبدالله (علیه السّلام) قال: انه تستحب الصلوه? فی مسجد الغدیر لان النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم) اقام فیه امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و هو موضع اظهرالله عز وجل فیه الحق (وسائل الشیعه 549:3) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: نماز خواندن در مسجد غدیر مستحب است، چون پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در آنجا امیرمؤمنان (علیه السّلام) را معرفی و منصوب کرد. و آنجایی است که خدای بزرگ، حق را آشکار کرد.
عن ابیعبدالله (علیه السّلام) قال: و من صلی فیه رکعتین ای وقتشاء و افضله قرب الزوال و هی الساعه? التی اقیم فیها امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بغدیر خم علما للناس و... کان کمن حضر ذلک الیوم... (وسائل الشیعه 225:5، ح 2) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: کسی که در روز عید غدیر هر ساعتی که خواست، دو رکعت نماز بخواند و بهتر اینست که نزدیک ظهر باشد که آن ساعتی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در آن ساعت در غدیر خم به امامت منصوب شد، (هر که چنین کند) همانند کسی است که در آن روز حضور پیدا کرده است...
قال الصادق (علیه السّلام): صیام یوم غدیر خم یعدل صیام عمر الدنیا لو عاش انسان ثم صام ما عمرت الدنیا لکان له ثواب ذلک (وسائل الشیعه 324:7، ح 4) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: روزه روز غدیر خم با روزه تمام عمر جهان برابر است. یعنی اگر انسانی همیشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگیرد، ثواب او به اندازه ثواب روزه عید غدیر است.
عن الرضا (علیه السّلام) قال:... و هو یوم التهنئه? یهنئ بعضکم بعضا،فاذا لقی المؤمن اخاه یقول: «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه? امیر المؤمنین و الائمه? (علیهم السّلام)» و هو یوم التبسم فی وجوه الناسمن اهل الایمان... (اقبال: 464) امام رضا (علیه السّلام) فرمود: عید غدیر روز تبریک و تهنیت است. هر یک به دیگری تبریک بگوید، هر وقت مؤمنی برادرش را ملاقات کرد، چنین بگوید: «حمد و ستایش خدایی را که به ما توفیق چنگ زدن به ولایت امیرمؤمنان و پیشوایان عطا کرد» آری عید غدیر روز لبخند زدن به چهره مردم با ایمان است...
روی زیاد بن محمد قال: دخلت علی ابیعبدالله (علیه السّلام) فقلت: للمسلمین عید غیر یوم الجمعه? والفطر والاضحی؟ قال: نعم، الیوم الذی نصب فیه رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلّم) امیرالمؤمنین (علیه السّلام) (مصباح المتهجد: 736) زیاد بن محمد گوید: بر امام صادق (علیه السّلام) وارد شدم و گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و جمعه دارند؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آری، روزی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) امیرمؤمنان (علیه السّلام) را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی و هو الیوم الذی امرنی الله تعالی ذکره فیه بنصب اخی علی بن ابیطالب علما لامتی، یهتدون به من بعدی و هو الیوم الذی اکمل الله فیه الدین و اتم علی امتی فیه النعمه? و رضی لهم الاسلام دینا (امالی صدوق: 125، ح 8) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: روز غدیر خم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد; آن روز برادرم علی بن ابیطالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید.
عن الصادق (علیه السّلام) قال: هو عید الله الاکبر،و ما بعث الله نبیا الا و تعید فی هذا الیوم و عرف حرمته و اسمه فی السماء یوم العهد المعهود و فی الارض یوم المیثاق الماخوذ و الجمع المشهود (وسائل الشیعه، 224:5، ح 1) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: روز غدیر خم عید بزرگ خداست، خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است.
قیل لابیعبدالله (علیه السّلام): للمؤمنین من الاعیاد غیر العیدین و الجمعه?؟ قال: نعم لهم ما هو اعظم من هذا، یوم اقیم امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فعقد له رسول الله الولایه? فیاعناق الرجال والنساء بغدیر خم (وسائل الشیعه، 325:7، ح 5) به امام صادق (علیه السّلام) گفته شد: آیا مؤمنان غیر از عید فطر و قربان و جمعه عید دیگری دارند؟ فرمود: آری، آنان عید بزرگتر از اینها هم دارند و آن روزی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در غدیر خم بالا برده شد و رسول خدا مساله ولایت را بر گردن زنان و مردان قرار داد.
عن عمار بن حریز قال دخلت علی ابیعبدالله (علیه السّلام) فی یوم الثامن عشر من ذی الحجه? فوجدته صائما فقال لی: هذا یوم عظیم عظم الله حرمته علی المؤمنین و اکمل لهم فیه الدین و تمم علیهم النعمه? و جدد لهم ما اخذ علیهم من العهد والمیثاق ( مصباح المتهجد: 737) عمار بن حریز گوید: روز هجدهم ماه ذیحجه خدمت امام صادق (علیه السّلام) رسیدم و آن حضرت را روزه یافتم. امام به من فرمود: امروز، روز بزرگی است، خداوند به آن عظمت داده و آن روز دین مؤمنان را کامل ساخت و نعمت را بر آنان تمام نمود و عهد و پیمان قبلی را تجدید کرد.
قال الرضا (علیه السّلام): حدثنی ابی، عن ابیه (علیه السّلام) قال: ان یوم الغدیر فی السماء اشهر منه فی الارض (مصباح المتهجد: 737) امام رضا (علیه السّلام) فرمود: پدرم به نقل از پدرش (امام صادق) (علیه السّلام) نقل کرد که فرمود: روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.
قال علی (علیه السّلام): ان هذا یوم عظیم الشان، فیه وقع الفرج، و رفعت الدرج و وضحت الحجج و هو یوم الایضاح و الافصاح من المقام الصراح، ویوم کمال الدین و یوم العهد المعهود... (بحارالانوار، 97: 116) علی (علیه السّلام) فرمود: امروز (عید غدیر) روز بس بزرگی است. در این روز گشایش رسیده و منزلت (کسانی که شایسته آن بودند) بلندی گرفت و برهانهای خدا روشن شد و از مقام پاک با صراحت سخن گفته شد و امروز روز کامل شدن دین و روز عهد و پیمان است.
عن الصادق (علیه السّلام): والله لو عرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقته لصافحتهم الملائکه? فی کل یوم عشر مرات... وما اعطی الله لمن عرفه ما لایحصی بعدد (مصباح المتهجد: 738) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی «روز غدیر» را میشناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه میکردند و بخششهای خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست.
قال ابوعبدالله (علیه السّلام):... و یوم غدیر بین الفطر والاضحیو یوم الجمعه? کالقمر بین الکواکب (اقبال سید بن طاووس: 466) امام صادق (علیه السّلام) فرمود:... روز غدیر خم در میان روزهای عید فطر و قربان و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است.
قال ابوعبدالله (علیه السّلام): اذا کان یوم القیامه? زفت اربعه? ایام الی الله عز وجل کما تزف العروس الی خدرها: یوم الفطر و یوم الاضحی و یوم الجمعه? و یوم غدیر خم (اقبال سید بن طاووس: 466) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هنگامی که روز قیامت برپا شود چهار روز بسرعت بسوی خدا میشتابند همانطور که عروس به حجلهاش بسرعت میرود. آن روزها عبارتند از: روز عید فطر و قربان و جمعه و روز غدیر خم.
ردیف |
|
دانلود کتاب |
مؤلف |
1 |
عبداللّه صالحى | ||
2 |
آئینه ایزد نما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها | حکیم ربانى و عارف صمدانى حضرت آیت الله محمد رضا ربانى | |
3 | فاطمه سلام الله علیها گلواژه آفرینش | سید ضیاء مرتضوى | |
4 | فاطمه علیها سلام الگوى حیات زیبا | محمد جواد مروجى طبسى | |
5 | در مکتب فاطمه سلام الله علیها | دکتر على قائمى | |
6 | نماز و عبادت فاطمه زهرا سلام الله علیها | عباس عزیزى | |
7 |
ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار |
علامه محمد باقر مجلسی مترجم و محقق: محمد روحانی زمان آبادی |
|
8 |
ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار |
علامه محمد باقر مجلسی مترجم و محقق: محمد روحانی زمان آبادی |
|
9 |
ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار |
علامه محمد باقر مجلسی مترجم و محقق: محمد روحانی زمان آبادی |
|
10 | علامه امینى | ||
10 |
--------------------- |
------------------- |
قرآن (نام پارسی قدیمی: نُبی[1]) کتاب آسمانی دین اسلام است. به باور مسلمانان قرآن به صورت وحی از سوی خداوند نازل گردیده و «معجزه محمد» و یکی از موارد اشاره شده در حدیث ثقلین است. «قرآن» که از ریشه? «قرء» گرفته شدهاست، در واژه به معنی «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنین خواندن» است. در سوره علق به این معنی اشاره میشود. در باور مسلمانان، این کتاب در یک دوره? 23 ساله از جانب خدا و از طریق جبرئیل بر محمد، که او را آخرین پیامبر میخوانند، فروفرستاده شدهاست.
قرآن دارای دو ویژگی خاص است: یکی این که از جانب خدا بر محمد امین نازل شده و دیگری این که جنبه خارقالعاده بودن و معجزه بودن در آن رعایت شده است. بنابراین تمام آن چه بر محمد امین نازل شده (وحی)، قرآن نیست، بلکه بخشی از آن به نام حدیث قدسی شناخته میشود که از جانب پروردگار آمده اما از ادبیات خارقالعادهای برخوردار نیست.[2]
قرآن دارای 30 جزء، 114 سوره و 6236(عدد کوفی)=6226(عدد شامی)=6214(عدد مدنی)=6204(عدد بصری) آیه است
نکاتی که هنوز برای ما تازگی دارد و عمق بصیرت اندیشمند اسلامی شهید مطهری که پیرامون بیداری اسلامی است
با مطالعه آثار مختلف ایشان می توان زمینه های بیداری اسلامی را در سه بعد گرایشی، بینشی و الگوپذیری خلاصه کرد. با این توضیح که باید در این سه بعد اتفاقاتی رخ دهد تا نتیجه آن یعنی بیداری حاصل گردد.
1- بعد انگیزشی
مهمترین نکته ای که شهید بزرگوار مطهری در این بعد بر آن تاکید دارند مساله احساس شخصیّت است. اگر ملّتی احساس شخصّیّت ننماید هیچگاه دست به قیام و انقلاب نخواهد زد. در اینجا مطالبی از ایشان را که بیانگر اهمّیت و آثار احساس شخصِت و در مقابل، بیانگر خطرات خودباختگی است، مرور می کنیم:
بالاترین سرمایه
مسأله احساس شخصیت مسأله بسیار مهمى است. از این سرمایه بالاتر براى اجتماع وجود ندارد که در خودش احساس شخصیت و منش کند، براى خودش ایده آل داشته باشد و نسبت به اجتماعهاى دیگر حس استغنا و بىنیازى داشته باشد، یک اجتماع اینطور فکر کند که خودش و براى خودش فلسفه مستقلّى در زندگى دارد و به آن فلسفه مستقلّ زندگى خودش افتخار و مباهات کند، و اساساً حفظ حماسه در اجتماع یعنى همین که اجتماع از خودش فلسفهاى در زندگى داشته باشد و به آن فلسفه ایمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد. واى به حال آن اجتماعى که این حس را از دست بدهد! این یک مرض اجتماعى است.
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج17 ص : 53
در جایی دیگر می فرماید:
حیات ملت به این است که آن ملت شخصیتى را در خودش احساس کند. اى بسا ملتهاى عالِم که شخصیت ندارند، واى بسا ملتهاى جاهل که شخصیت خودشان را حفظ کردهاند. اگر الجزایریها بعد از صد و پنجاه سال مبارزه توانستند استعمار فرانسه را به زانو درآورند و به استقلال برسند، براى این بود که در آنها یک حماسه و یک احساس منش وجود داشت. اگر در آن طرف مشرق زمین، ملت دیگرى دارد با قویترین و ثروتمندترین ملتهاى جهان مبارزه مىکند، چرا مبارزه مىکند؟ آیا عدد یا ثروتش با آنها مبارزه مىکند؟ ابداً؛ احساس شخصیت و منش آن ملت مبارزه مىکند، مىگوید: من تو را به آقایى قبول ندارم، من یا باید زنده باشم روى پاى خودم باشم و کسى بر من حکومت نکند و یا باید نباشم.
همان ص : 58
احساس شخصیّت و حماسه
«بعضى روحیهها فاقد حماسهاند و بعضى داراى حماسهاند، و گفتیم که حماسه، نوعى احساس شخصیت است در مقابل دیگران افرادى هستند در دنیا عارى و خالى از حماسه؛ در خود، همه احساس حقارت و تبعیّت و شکست خوردگى مىکنند، هیچ فکر و عقیده قابل دفاعى در روح آنها وجود ندارد، اگر دفاع کند فقط از مال و جان خود دفاع مىکند، اما چیز دیگر قابل تعلّق و قابل دفاعى ندارد از وطن و قومیت و نژاد و زبان و دین و آئین و حریت و کرامت ذاتى»
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج17ص 636
«گاهى یک جامعه در مقابل جامعه دیگر خودش را مىبازد، خودباخته مىشود، مستسبَع مىشود. گاهى یک جامعه جامعه دیگر را از روى زرنگى با عواملى که دارد خودباخته مىکند. نیرنگ بزرگ استعمار با کشورهاى مستعمره و کشورهاى استعمارزده همین است، کوشش مىکند که کشور استعمارزده اعتماد و ایمان به خودش و ایمان به حیثیت خودش را از دست بدهد؛ به فرهنگ خود، دین خود، ملیت خود، کتابهاى خود، پیشوایان خود، به تاریخ گذشته خود و به هر چه که دارد بىاعتقاد شود، بگوید همه آن هیچ و پوچ بوده، ما که چیزى نیستیم، ما که هیچ هستیم، هر چه هست آنها هستند. این بزرگترین نیرنگ استعمار است؛ بىاعتقاد کردن، بىایمان کردن یک ملت به شخصیت و هویت اجتماعى خودش. کارى مىکند این ملت، «بد» ى که از ناحیه استعمار بیاید بر «خوب» ى که از ناحیه خودش باشد ترجیح مىدهد.»
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج24 ص : 215
در همین راستا استاد مطهری بزرگترین هدیه یک ربر به ملت خود را همین احساس شخصیت و "ایمان به خود" معرفی می نماید:
«بزرگترین هدیهاى که یک رهبر به ملتش مىتواند بدهد «ایمان به خود» است، یعنى آن ملت را به خودش مؤمن کند. یک رهبر ممکن است هدیهاى که به مردمش مىدهد هدیه مادى باشد، ممکن است هدیه سیاسى باشد، استقلال سیاسى به ملت خودش بدهد. ممکن است ایمان به رهبر باشد یعنى ملت معتقد شود که رهبر ما رهبر خیلى بزرگى است. ولى اینها آنقدر مهم نیست که هدیهاى که یک رهبر به ملتش مىدهد این باشد که این ملت را به خودش مؤمن و معتقد کند که بگوید من نباید زیر بار دشمن بروم، زیر بار استبداد بروم، زیر بار استعمار بروم، من از خودم تاریخ دارم، از خودم فرهنگ دارم، من هیچ احتیاجى ندارم که از غرب الگو بگیرم»
مجموعهآثار ج24 ص : 217
شهید مطهری معتقد بود
که غرب سالهاست که در پی بیخبر نگهداشتن مردم است؛ حال روشنفکران مسلمان دو وظیفه بر عهده دارند؛ یکی شناخت صحیح اسلام به عنوان یک فلسفه اجتماعی و دیگری شناخت مقتضیات زمان و تفکیک واقعیتهای ناشی از تکامل علم از پدیدههای انحرافی و عوامل فساد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، چندی است که امواج انقلاب اسلامی ایران و ندای بیداری اسلامی جهان اسلام را به لرزه در آورده است، به گواهی بسیاری از کارشناسان سیاسی، انقلابهایی که در چندماه گذشته رخ دادهاند، حاصل اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی است.
اما باید دانست که اگر این نهضتهای آسیبشناسی نشوند به عبارت دیگر اگر در این نهضتها، دشمنشناسی در کنار دوستشناسی مورد اهتمام قرار نگیرد، احتمال موجسواری از این نهضتها از سوی فرهنگ غرب وجود دارد
آسیبشناسی نهضتهای بیداری در اندیشه شهید مطهری جایگاه خاصی دارد، لذا برآن شدیم که بیداری اسلامی و مبارزه با فرهنگ غرب را در اندیشه مطهری بررسی کنیم
مبارزه با این پدیده جدید (استعمار جدید غرب) در کادر کلی اصول اسلامی وجود دارد. اسلام که در صدر برنامه خودش مبارزه با ظلم و غارتگری را قرار داده است، وقتی که مبارزه با ظلم و غارتگری فرد را تحمل نمیکند، به طریف اولی ظلم و غارتگری یک ملت را بر ملت دیگر تحمل نخواهد کرد. اسلام در تعلیماتش نشان داده است که برای حقوق جامعه حساسیت بیشتری از حقوق فرد قائل است.
امیر مومنان(ع) در جملهای در یکی از نامههایشان میفرماید:
اعظم الخیانه خیانه الامه و الفظع الغش غش الائمه.
یعنی بزرگترین خیانتها خیانت به جامعه است؛ خیانت به فرد هرگز در حد خیانت به جامعه نیست. بنابر این اسلام با استعمار هم مبارزه دارد؛ گو اینکه استعمار در آن زمان نبوده است. در زمان امیرمومنان(ع) مبارزه بر ضد استعمار آنچنان که در این زمانها وجود دارد وجود نداشته، ولی در برنامه و طرحهای اسلام چیزهایی که شامل مبارزه با استعمار هم بشود به نحو اکید و شدید وجود دارد، اصولی کلی هست که این اصول کلی در همه جا وجود دارد
* هشدار؛ غرب یکپارچه میشود!
شهید مطهری معتقد است که غرب امروز به لحاظ فرهنگ و اقتصاد به صورت یکپارچه در برابر دنیای سوم قرار گرفته است. بنابراین، رنگهای ملی و تضادهای ناسیونالیستی را لااقل در حیطه منافع اقتصادی مشترک منطقهای کنار گذاشتهاند. در کشورهای دنیای سوم (کم رشد و یا در حال رشد) نیز از یک طرف سررشته اقتصادی و طبقه حاکمه اقتصادی دربند و تحت سلطه و فرمان قدرتهای اقتصادی کشورهای بزرگ قرار دارد و از طرف دیگر رهبری فرهنگی آنان نیز از طریق روشنفکران تحت تاثیر و دنبالهروی فرهنگ مسلط غرب است
* رهبری عالمان دینی
شهید مطهری در کتاب نهضتهای اسلامی در صد سال اخبر معتقد در مقایسه رفتار و عمل سیاسی علمای اهل سنت و تشیع معتقد است که در تاریخ جهانتسنن، جنبشی مانند ضد استعماری تنباکو به رهبر رهبران دین که به لغو امتیاز انحصار تنباکو در ایران منجر شد و در مقابل آن استبداد داخلی و استعمار هر دو به زانو در آمد؛ با انقلابی مانند انقلاب عراق که علیه قیومیت انگلستان بر کشور اسلامی عراق بود و به استقلال عراق منجر شد؛ یا قیامی مانند قیام مشروطیت ایران که رژیم سلطنتی استبدادی ایران را به رژیم مشروطه مبدل کرد؛ و یا نهضتی اسلامی به رهبری رهبران دینی مانند آنچه در ایران امروز میگذرد؛ مشاهده نمیکنیم.
علامه مطهری معتقد است که این انقلابها همه به رهبری روحانیت شیعه صورت گرفت؛ همان روحانیتی که کمتر درباره اصلاح و طرحهای اصلاحی سخن گفته و طرح داده است. جنبش تنابکو را علمای ایران آغاز کردند و با دخالت زعیم بزرگ مرحوم حاجمیرزاحسن شیرازی به پیروزی نهایی رسید. انقلاب عراق را علمای شیعه عراق که در راس آنها مجتهد جلیلالقدر آقا میرزا محمدتقی شیرازی قرار داشت رهبری کردند. راستی حیرتآور و درسآموز است که از شخصیتی مانند مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی، مجسمه زهد و تقوا و تهذیب نفس و به اصطلاح درونگرایی، یک مرتبه در شرایط خاص، شخصیتی مجاهد طلوع میکند که گویی همه عمر با جهاد و مبارزه به سرکرده است.
نهضت مشروطیت ایران را در درجه اول مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و مرحوم آقا شیخعبدالله مازندرانی از مراجع نجف، و دو شخصیت بزرگ از علمای تهران، مرحوم سیدعبدالله بهبهانی و مرحوم سیدمحمد طبایی رهبری کردند
در جهان تسنن، هرگز جنبشهایی نظیر جنبشهای فوقالذکر به وسیله اصلاحطلبان مذهبی و مقامات روحانی سنی صورت نگرفته است و حتی نهضتهایی نظیر نهضت اصفهان، نهضت تبریز و نهضت مشهد که در نهضت اخیر، مجتهد بزرگ مرحوم حاج آقا حسین قمی در آنها نقش اول را داشت نیز صورت نگرفته است.
* فریاد در برابر خطر غرب
در منظومه غربشناسی مطهری،اقبال جایگاه ویژهای دارد، چنانچه در مورد اقبال میگوید: اقبال مردی است اروپا رفته و اروپا شناخته؛ مردی است که از تحصیلات جدید بهره بسیار عالی داشته است؛ مردی است که دنیای اروپا او را به عنوان یک متفکر و دانشمند و صاحبنظر میشناسد. او کسی نیست که در گوشه هند منزوی شده و از دور شبحی از اروپا در نظرش مجسم شده باشد و بعد بخواهد انتقاداتی بکند. او اروپا را از نزدیک دیده، شناخته و تجزیه و تحلیل کرده است. به علم جدید هم بسیار علاقهمند است و جوانان مسلمان را تشویق میکند که علوم جدید را بیاموزند. او کسی نیست که با علوم جدید مخالف باشد یا مسلمانان را پرهیز بدهد که علوم جدید را نیاموزید. خیر! این طور نیست
* اقبال اروپا رفته و اروپا شناخته، آینده تمدن اروپا را بسیار شوم و خطرناک میداند
با همه این حرفها، اولین چیزی که در گفتار این مرد جلب توجه میکند و آن را در شعرهای خودش به صورت منظوم بیان کرده است، این است که آن چیزی که امروز آن را تمدن اروپایی میگویند، یعنی مجموع شئون زندگی اروپایی، ایدهآلهایی که تمدن امروز اروپایی به بشر میدهد، راه و رسمی که به بشر میآموزد، اخلاق و عادتها و بالاخره مسیری که اروپای امروز دارد را نه تنها یک چیز خوب نمیداند، بلکه یک امر بسیار بسیار خطرناک هم برای بشریت و هم برای خود مردم اروپا میداند؛ یعنی اقبال اروپا رفته و اروپا شناخته، آینده تمدن اروپا را بسیار شوم و خطرناک میداند.
* ضرورت بیداری
استعمار غرب سالهاست بلکه قرنها در پی بیخبر نگه داشتن مردم کوشش میکرد، تا مردم بیخبر بودند، خیال او راحت بود مثل معروف میگوید:«دزد، دشمن مؤذن است» چرا؟ چون مردم تا در خواب هستند، دزد میتواند دستبرد بزند، ولی وقتی که مؤذن رفت بالای مناره و فریاد کرد: الله اکبر؛ الله اکبر خواب آلودهها بیدار میشوند. وقتی بیدار شدند دزد دیگر نمیتواند دستبزد بزند. دزد در حال خواب و در تاریکی میتواند دستبرد بزند نه در بیداری و روشنایی.
در گذشته، مردم ما از نظر اخلاقی تا حدی سلامتیهایی داشتند. واقعا این جهت را نمیشود انکار کرد که مردم قدیم از خیلی لحاظهای اخلاقی مردم سالمی بودند، کمتر دزدی میکردند، کمتر دروغ میگفتند، کمتر مشروبخواری میکردند، کمتر فسق و فجور و میکردند، مردمانی بودند از نظر اخلاقی سلیم، اما مردم اخلاقی سلیم ناآگاهی بودند. در آن وقت دشمن به اخلاق مردم کاری نداشت. او از نداشتن چشمشان استفاده میکرد، کوریشان استفاده میکرد، از بیخبریشان استفاده میکرد. اما همه را برای همیشه نمیشود بیخبر نگه داشت. هر کاری بکنید، آخرش آگاهی از هر روزنهای و از هر گوشهای باشد پیدا میشود. یک آدم آگاه هم که در میان مردم پیدا شود میلیونها نفر را آگاه میکند.
* رسالت روشنفکران
به اعتقاد شهید مطهری برای روشنفکران مسلمان در عصر ما که از نظر کیفیت زبدهترین طبقات اجتماعی باشند و از نظر کمیت خوشبختانه قشر قابل توجهی به شمار میروند مهمترین مسئله اجتماعی اسلام و مقتضیات زمان است.
دو ضرورت فوری، مسئولیتی سنگین و رسالتی دشوار بر دوش این طبقه میگذارد. یکی ضرورت شناخت صحیح اسلام واقعی به عنوان یک فلسفه اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازنده فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادتبخش؛ و دیگر ضرورت شناخت شرایط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیتهای ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیدههای انحرافی و عوامل فساد و سقوط.
برای یک کشتی که میخواهد اقیانوسها را طی کند و از قارهای به قاره دیگر برود، وجود قطبنما برای جهتیابی و همچنین لنگر محکم برای محفوظ ماندن و غرق نشدن و زیرپا گذاشتن جزر و مدها ضروری است.
همچنان که شناخت وضع و موقعیت جغرافیایی دریا در هر لحظه امری حتمی است؛ ما باید از طرفی اسلام را به عنوان یک راهنمای سفر و یک لنگر محکم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرایط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بین راه که باید مرتبا به آنها رسید و گذشت، کاملا بشناسیم تا بتوانیم در اقیانوس متلاطم زندگی به سرمنزل مقصود برسیم.
برای روشنفکران مسلمان در اینجا مشکل لاینحلی وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقایق اسلام و یا تمیز ندادن میان عوامل توسعه و پیشروی زمان و جریانها و پدیدههای انحرافی که لازمه طبیعت بشری است ممکن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد
منبع : خبرگزاری فارس
رعایت ورع حتی در اعمال عبادی
این رعایتها و اجتنابها تا آنجا نیکو دانسته میشود که به اعمال عبادی خانمها نیز تسری مییابند به گونهای که مثلاً وظیفهی نماز جماعت از خانمها برداشته شده و ثواب افزونی به نماز فردای آنها در منزل وعده دادهاند .
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند :
« نماز زن به تنهایی در خانهاش از نماز جماعت او بیست و پنج برابر بیشتر فضیلت دارد.» (6)
این گونه عبادت کردن در مکانهای پوشیده و دور از دیدرس نامحرم ، برای زن مناسبتر دانسته شده و حتی تلویحاً او را از خروج از خانه برای نماز جماعت نیز بازداشتهاند .البته همین جا میگوییم که نمیتوان منکر خروجهای ضروری خانمها برای خرید مایحتاج خانه یا به علت دیگر ضرورتها نشد ، اما اصل ثابت این است که هر چه بیرون آمدن و برخورد خانمها با نامحرمان کمتر باشد ، به نفع خود ایشان است . ضمن اینکه کیفیت رفع آن ضرورتها نیز مهم است . یعنی مثلاً خانمی که برای خرید به بیرون منزل می رود ، به گونههای متفاوتی می تواند با نامحرم تماس بگیرد که یقیناً حالت مطلوب آن اکتفا به حداقل است . این چنین ، هر چه بتوان این پیشگیری و سپر گزینی را پیشه ساخت ، قرب بانوی شیعه به خدایش بیشتر خواهد بود .
روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از اصحاب خود پرسیدند : چه هنگام زن بالاترین درجهی قرب به پروردگارش را دارد ؟ وقتی حضرت امیر علیه السلام این سوال را خدمت حضرت فاطمه علیهما مطرح فرمودند ، ایشان در پاسخ گفتند :
ادنی ما تکون من ربها ان تلزم قعر بیتها
نزدیکترین حالت او به خدایش این است که ملازم اندرونی ترین جای خانهاش باشد .
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : وقتی این پاسخ فاطمه را به پیامبر رساندم ایشان فرمودند :
ان فاطمه بضعه منی (7)
فاطمه پاره تن من است .
در این روایت تاکید شده که نزدیکترین حالت زن به خدایش در حالتی است که در قعر خانهاش و پنهانترین جای کاشانهاش سکنی گزیده باشد . اگر ما به دنبال تقرب بیشتر به خداوند متعالیم ، باید خود را به این مرحله نزدیک کنیم و سعی نماییم تا آنجا که ممکن است به این هدف ملتزم باشیم هر چه این تکاپوی ما بیشتر به عمل گرایی نزدیک شود ، تقرب ما به خدا درجهی والاتری را یافته است .
حضرت زهرا علیهما السلام فرمودهاند :
خیر للنساء ان لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال (8)
برای زنان خوب است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند .
بانوان در هر موقعیتی باید این اصل کلی را رعایت کنند و تا جایی که ضرورت اقتضاء نمیکند از برخورد با آقایان بپرهیزند . حتی وقتی از خانه خارج میشوند ، لازم نیست با آقایان اختلاط کنند و مستقیماً در دیدرس آنها واقع شوند که اگر چنین کنند برای خودشان بهتر است .
در این مسیر ، بعضی کارها که شرعاً مباح شمرده میشود را باید برای حفظ ورع کنار نهاد . به عنوان مثال ، نگاه بدون لذت به سر و صورت مرد نامحرم به فتوای عدهای از فقها حرام و به فتوای بعضی دیگر جایز می باشد هر چه که احتیاط مستحب در ترک آن است پس اقتضای ورع این است که بانوان متدین از این کار بپرهیزند ، چون همان گونه که بیان شد ، ورع این است که شخص نه تنها از محرمات قطعی بلکه از مشتبهات دوری کند و چیزی که بعضی فقهای بزرگ شیعه آن را حرام میدانند و بعضی به احتیاط مستحب در ترک آن قائلند، قطعاً از مشتبهات شمرده میشود .
پرهیز از شوخی با نامحرم
انسان در مسیر انجام کارهای مشروع ( مستحب یا واجب ) در ارتباط با نامحرم نباید از حد مجاز شرعی تجاوز کند که یکی از مصادیق آن شوخی بانامحرم است .
ابوبصیر که از یاران و شاگردان برجستهی امام صادق و امام باقر علیهما السلام بوده و احادیث بسیار از قول او نقل شده می گوید :
« به زنی یاد میدادم ، پس ] در حین درس [ با او یک شوخی کردم ، وقتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم بدون مقدمه به من فرمودند : به آن زن چه گفتی ؟ ابوبصیر میگوید : صورتم را ] از خجالت [ پوشاندم حضرت فرمودند : دیگرپیش آن زن برنگرد .» (9)
ابوبصیر شخصیتی مورد توجه و علاقهی امام بوده است ، ولی به هر حال معصوم نبوده و در یک لحظه ، در ضمن تعلیم قرآن - که یک امر کاملاً دینی و مورد رضای خداست -از حد مجاز شرع در ارتباط با نامحرم تجاوز میکند همین امر باعث می شود که امام زمانش از او آزرده شوند و به او دستور دهند که دیگر با آن زن نامحرم رفت و آمد نکند و از خیر تعلیم قرآن به او بگذرد .
این درسی است برای همهی شیعیان که ارتباط با نامحرم به امور غیر ضروری کشیده نشود و تماس آنها - حتی در سخن گفتن - سنجیده و حساب شده باشد و از شوخی با نامحرم اجتناب کنند. خلاصه دقت در این امرلازم است ، نباید رعایت مسائلی را که در شرع چنین واضح و روشن است از مصادیق مقدس بازی و افراطی گری دانست . این گونه برخود ، خود مصداق نیرنگ شیطان است و کسانی که مشتاق یاری امام عصر علیه السلام هستند باید از این سطحی نگری اجتناب کنند.
ندای یاری طلبی فرزند حسین علیه السلام در دهلیزهای عصر پیچیده است و اگر من و تو هم شمشیر بر زین بگذاریم و راه پس را پیش گیریم دیگر چه کسی برای او باقی میماند . بیا تا لااقل غصهاش را بخوریم و در آسیای این غصه برای او خرد شویم ! بیا نگذاریم بیش از این عزیز فاطمه سر بر دیوارهای بیکسی بگذارد و غربت زده اشک بریزد ، بیا .....
پی نوشتها :
(1) اصول کافی ، کتاب العشره.
(2) بحارالانوار ، ج71 ، ص7.
(3) بحارالانوار ، ج70 ، ص306.
(4) وسائل الشیعه ، ج 14 ، باب 89.
(5) وسائل الشیعه ، ج 14 ، 174.
(6) بحارالانوار ، ج83 ، ص371.
(7) بحارالانوار ، ج103 ، ص250.
(8) وسائل الشیعه ، ج 14 ، باب 129.
(9) وسائل الشیعه ، ج 14 ، باب 106.
یکی از مراحل یاری امام زمان (عج) یاری با عمل است اطاعت از امام در حقیقت با اطاعت اوامر و نواهی الهی تحقق پیدا میکند و با پی گرفتن و قبول این امر و نهیهاست که انسان می تواند امامش را یاری رساند .
سفارش امام صادق علیه السلام به تمام شیعیان چنین است :
« به هر کس از شیعیان که می بینی از من اطاعت می کند و سخن مرا می پذیرد ،سلام برسان و ( بگو) من شما را به تقوی و ورع در دین خود سفارش میکنم و اینکه برای خدا کوشش کنید ، راستگو باشید ، ادای امانت کنید ، سجدههای طولانی کنید و خوب همسایه داری کنید که پیامبر صلی الله علیه و آله این احکام را آوردهاند . امانت هر کس را - خوب یا بد که شما را امین خود دانسته - به او برگردانید ... با بستگان خود ارتباط و رسیدگی داشته باشید ، بر جنازههای آنها ( اهل سنت ) حاضر شوید ، به عیادت بیمارانشان بروید و حقوق آنها را ادا کنید .»(1)
امام صادق علیه السلام شیعیان را به تمام نیکوییها و خلقهای مبارک و خیر فرا خواندهاند. حتی آنها را به ارتباط مناسب با خویشاوندانی که به حقوق امام معترف نیستند ، دعوت کردهاند . به حقیقت میتوان حکمت این امر را در آن دید که سلوک الهی و نیکو، دیگران را به تشیع جذب میکند به گونهای که دیگران با دیدن اخلاق مناسب در ما ، آن را منتسب به امام عصر علیه السلام میدانند . لذا ائمه علیهم السلام ما را بر حذر داشتهاند از ارتکاب اعمالی که باعث سرزنش شدن ایشان می شود ما به واسطهی تشیعمان منسوب به امامیم و چون فرزندی برای ایشان ، عملمان به پدرمان منسوب است . همانگونه که اگر عمل فرزندی نامناسب باشد ، پدر و مادرش ملامت میشوند ، اگر ما نیز درست عمل نکنیم در واقع مایهی سرافکندگی و رسوایی و بدنامی امامان شدهایم لذاست که بسیار به ما سفارش کردهاند که بر خوردتان با دیگران به گونهای نباشد که ایشان را از دین و از ما -اهل بیت- زده و بریده کنید ، بلکه چون زیور و زینت ما باشید و باعث جذب و ربایش دیگران به طریق صحیح گردید :
« مردم را بدون ( بهرهگیری از ) زبانهایتان ] بلکه با اعمال نیکویتان [ دعوت به خوبیها کنید تا از شما (در امر دین) صداقت و ورع ببینید .» (2)
ورع لازمهی یاری عملی
محدودهی احکام و دستورات عملی دین را هرگز نباید به صورت یک خط مویین مرزی دید که تا حد نهایت میتوان به آن نزدیک شد . دین ، دارای یک نوار مرزی است که هر چقدر از این نوار مرزی فاصله بگیریم به احتیاط و اجتناب خروج از دین بیشتر عمل کردهایم به بیان دیگر ، آنچه از روح روایات بر می آید این است که ما باید تا آنجایی پیش برویم که یقین کنیم به حرام در نمیغلتیم و اگر کمترین احتمالی برای به حرام افتادن باشد وظیفهی عقلی ، تربیتی و پیش گیرانهی ما دوری از آن عمل است . این روحیهی صیانت از دین را که آدمی همهاش در پی این باشد که نکند ناخودآگاه دست به معصیت برد « ورع » نام مینهند . اگر به حلیت چیزی مطمئن نیستیم و یقین نداریم که دست یازیدن به آن ، معصیت خدا نیست، نباید به آن نزدیک شویم. در ارتباط با مسائل شبهه ناک که اختلاف در حکم مراجع وجود دارد یا تشخیص مصادیق حرام به عهدهی مکلف قرار داده شده ، چنین حقیقتی رخ مینماید .
امام صادق علیه السلام میفرمایند :
علیکم بالورع فإنه الدین الذی نلازمه و ندین الله به و نریده ممن یوالنا.(3)
بر شماست به رعایت ورع ، به درستی که ورع آن دینی است که ما ملتزم به آن هستیم وخدا را به وسیلهی آن بندگی می کنیم و همین را از اهل ولایت و محبت خود انتظار داریم .
آنچه امام عصر علیه السلام از ما میخواهند دارا بودن همین شیوه و سبک در زندگی است . در حقیقت کسی که دین خود را چون گوهری نگهداری میکند ، هر لحظه هول و هراس آن را دارد که نکند دزد معصیت به آن بزند و گوهرش را برباید . لذا نهایت احتیاط را به خرج می دهد.
رعایت ورع در خانمها
رعایت این محدودهها و صیانت از دین و تقوای الهی در مراتب گستردهتری برای خانمها مطرح است .سیرهی عملی حضرت زهرا علیهما السلام به خوبی میتواند در این راه رهبری کند .
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که :
امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهما السلام نزد پیامبر رفتند تا ایشان در مورد وظایف خاص هر کدام حکم فرمایند : پیامبر صلی الله علیه و آله چنین حکم فرمودند که حضرت زهرا علیهما السلام کارهای داخل منزل را انجام دهند و امیرالمومنین علیه السلام وظایف خارج از خانه را بر عهده گیرند.
اینجا بود که حضرت زهرا علیهما السلام فرمودند :« جز خدا کسی نمیداند که من چقدر خوشحال شدم از اینکه پیامبر خدا تماس و برخورد با نامحرم را از دوش من برداشتند .» (4)
پرهیز از برخورد با نامحرم
بر خلاف آنچه امروز تبلیغ میگردد و ارزش تلقی می شود برخورد با نامحرم نباید برای یک بانوی شیعه مطلوب باشد . هر خانم متدینی باید ابتدائاً به وظیفهی خویش بیندیشد و آنچه خدا میخواهد را هدف خویش قرار دهد ، گو اینکه به بیعرضگی و تحجر متهم گردد. اگردر بعضی شرایط خاص ، خانمها به دلایل مختلف مجبور به کار در خارج از منزل میشوند باید متوجه باشند که این کار برای آنها ارزش تلقی نشود ، بلکه در درون خود وضعیت مطلوب را عمل به سیرهی فاطمی بدانند .
امیرالمومنین علیه السلام وقتی بیدقتی مردها در کنترل خروج زنها از منزل و برخورد آنها با نامحرمان را دیدند چنین آنها را مورد عتاب قرار دادند :
« اما تحستحیون و لاتعارون نساء کم یخرجن إلی الأسواق و یزاحمن العلوج » (5)
وقتی خانمها خارج از حد ضرورت و بدون دلیل خاصی در معابر و بازارها رفت و آمد کنند و برخورد با نامحرمان و مردهای غریبه داشته باشند ، باید متوجه باشند که این برخوردهای فیزیکی یا سر و کله زدن و اختلاطهای گوناگون و به بهانههای مختلف ،قطعاً خلاف رضای خدا و امام زمان علیه السلام است .