سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :19
بازدید دیروز :109
کل بازدید :393972
تعداد کل یاد داشت ها : 153
آخرین بازدید : 103/9/7    ساعت : 8:38 ص
درباره
طلبه ی مسافر[77]

وبلاگ بندن شده مثل آش شلّه قلم کار که همه چیز توش پیدا میشه (البته ازهر چمن گلی) از مسافرهای عاشق بگیر تایاد یار و ناگفته های جنگ و دشمنان آشکار وپنهان ... خلاصه هرچی که بخواهی اما نظر شما هم برامون خیلی مهمه چراکه هدف ماجلب رضایت شماست
ویرایش
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
امکانات دیگر


اوقات شرعی

ابر برچسب ها
امام رضا (ع) 4 ، صله رحم ، ضدآمریکایی ، عباس (ع) انجیل آل محمد ، عکس ، علت شهادت حضرت فاطمه (س) ، علی (ع) ، عید غدیر خم ، غزه دوم ، فضائل خدیجة بنت خویلد ، قبر مادر ، قربان تاغدیر ، کالاهای اسرائیلی ، کلام امام حسین(ع) ، گریه فرشتگان ، ماشا ، محبت پیامبر(ص) به حسن و حسین(ع) ، محرم ، محمد بن عبدالوهاب ، مظلومیت ، منتظر ، منتقم فاطمه(س) ، مولود کعبه ، مومنان در قرآن ، نسل نو و امام صادق ، ونزول سوره مبارکه هل اتی (دهر) یا انسان ، وهابی ، وهبیون تند رو ، [فضائل الزهراء فاطمة(س)] ، 22 بهمن - راهپیمایی بزرگ ، 40 حدیث ، 40 حدیث از امام جواد(ع) ، 40 حدیث زیبا از امام باقر (ع) ، آیت ا... بهجت ، آیت الله بهجت ، ابوذر غِفارى ، اجلاس ژنو ، احمدی نژاد ، اسکن ، اعطای سخاوتمندانه انگشتر ، القاعده ، امام ، امام حسین (ع) ، امام حسین(ع) در کلام دانشمندان ، امام زمان (عج) ، امام صادق(ع) ، امام مهدى (عجل اللّه فرجه) ، امام هادی (ع) ، انتظار عجیب ، انقلاب ازدیدگاه استاد شهید مطهری ، ایرانیان در قرآن ، پاداش مومنان ، پاراچنار ، تروریسم ، توکل ، جنایت ، چشم ، حضرت فاطمه و علی (ع) ، حضرت فاطمه(س) ، خاندان پاک ومطهر ، دنیا گریزان در کلام امام حسین(ع) ، راهیان نور وچند دل نوشته ، ربیع الاول ، رنگ در قرآن ، روز خانواده ، روز شمار محرم ، روز مباهله ، ریاض الجنه ، زهدبی ولایت ، زیارت ، سپاه پاسداران ، سخنان شیرین ، سربازان کوچک اسرائیل ، سواران قیامت ، شادی در قران ، شب قدر ، شفاعت ، شهید احمد کاظمی ، شهید روحانی مهدی شاه آبادی ، شهید کاوه ،


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
آسمانی تاخدا

http://magam4u.persiangig.com/neta/salavat1.gif

 

 

http://magam4u.persiangig.com/neta/salavat1.gif

 





      

سال دهم هجرت که مسلمانان همراه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) مراسم حج را به پایان رساندند و آن سال، بعدا «حجه? الوداع» نام گرفت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) عازم مدینه گردید. فرمان حرکت صادر شد. هنگامی که کاروان به سرزمین «رابغ» در سه میلی جحفه که میقات حجاج است، رسید امین وحی در مکانی به نام «غدیرخم» فرود آمد. آیه: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس». نازل شد که ای پیامبر، آنچه از طرف خدا فرستاده شده، به مردم ابلاغ کن. اگر این کار را نکنی، رسالت خود را تکمیل نکرده‏ای و خداوند تو را از گزند مردم حفظ خواهد کرد. سوره مائده، آیه دستور توقف در آن مکان صادر شد. همه مردم ایستادند. وقت ظهر هوا، بشدت گرم بود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) نماز ظهر را با جماعت خواند سپس در حالی که مردم دور او را گرفته بودند، بر روی نقطه بلندی که از جهاز شتران برپا شد، قرار گرفت و با صدای رسا خطبه خواند و سپس فرمود: «مردم نزدیک است من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم من مسؤولم و شما هم مسؤولید». سپس مطالبی گرانبها بیان کرد و فرمود: «من دو چیز نفیس در میان شما به امانت گذاردم، یکی کتاب خدا و دیگری عترت و اهل بیت من، این دو هرگز از هم جدا نشوند. مردم بر قرآن و عترت من پیشی نگیرید و در عمل به آنها کوتاهی نورزید که هلاک می‏شوید». در این هنگام دست علی (علیه السّلام) را گرفت و او را بلند کرد و به همه مردم معرفی نمود، سپس فرمود: «سزاوارتر بر مؤمنان از خود آنان کیست؟ همگی گفتند: خدا و پیامبر او داناترند». پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «خدا، مولای من و من، مولای مؤمنانم و من بر آنها از خودشان اولی و سزاوارترم». بعد فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و...» «ای مردم هرکس من مولای اویم، علی مولای اوست، خداوندا کسانی را که علی را دوست دارند، دوست بدار و کسانی که او را دشمن دارند، دشمن دار و...» سپس فرشته وحی نازل شد و آیه «الیوم اکملت لکم دینکم...» را نازل فرمود و آن روز در تاریخ اسلام جاودانه و حماسه‏ساز شد. آری غدیر، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت، روز وصایت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضایت و صراحت شناخته شد. روز نعمت، روز شکرگزاری، روز پیام رسانی، روز تبریک و تهنیت، روز سرور و شادی و هدیه فرستادن، روز عهد و پیمان و تجدید میثاق، روز تکمیل دین و بیان حق، روز راندن شیطان، روز معرفی راه و رهبر، روز آزمون، روز یاس دشمن و امیدواری دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزی که پیروان واقعی مکتب حیات‏بخش اسلام آن را گرامی می‏دارند و به همدیگر تبریک می‏گویند. از احادیث بر می‏آید که ائمه: آن روز را جشن می‏گرفتند و در آن روز مراسم ویژه‏ای داشتند، شبیه مراسمی که ما ایرانیان امروز در عید نوروز داریم. از فیاض بن محمد طوسی نقل شده: روز غدیر به حضور امام هشتم (علیه السّلام) رسید. دید گروهی از افراد ویژه در خدمت حضرت هستند که امام آنان را برای افطار در خانه‏اش نگهداشت و به منزل آنان غذا و لباس و کفش و انگشتر و هدایای دیگر فرستاد و آن روز وضع او و اطرافیان او کاملا عوض شده بود و فضائل آن روز را برای آنان یادآوری می‏کرد. (بحار الانوار، 112:97، ح 8) در حدیث دیگری است: روزی از روزهای خلافت علی (علیه السّلام) جمعه و عید غدیر به یک روز افتاد. امام (علیه السّلام) خطبه مفصلی خواند و فرمود: «این مجمع اکنون به پایان می‏رسد و شما همگی به خانه‏هایتان بر می‏گردید، بروید خدای بر شما رحمت فرستد- و بر خانواده خود فراخ گیرید و به برادران خود نیکی کنید. خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است، سپاس گزارید. متحد شوید تا خدا کمکتان کند. نیکویی کنید تا خدا دوستیتان را پایدار کند. از نعمتهای خداداد، یکدیگر را هدیه فرستید. خداوند در این روز چندین برابر دیگر عیدها پاداش دهد. این گونه پاداش جز در این روز (غدیر) دیگر نخواهید یافت. نیکویی‏کردن در این روز مال را بسیار کند و عمر را زیاد. مهربانی کردن باعث رحمت خدا شود و مهربانی او. در این روز به برادران و خاندان از مال خدا داده ببخشید، هر اندازه که بتوانید. همواره چهره خندان دارید. چون به یکدیگر رسیدید، شادمانی کنید، و خدا را بر نعمتهایش سپاس گوئید. بروید و به آنان که امیدشان به شماست، نیکی بسیار کنید در خورد و خوراک، خود و زیردستانتان یکسان باشید. این یکسانی و مساوات را تا جایی که توانایی دارید عملی سازید، که پاداش یک درهم در این روز، صد هزار درهم است و برکت به دست خداست. روزه این روز را نیز خداوند مستحب قرار داده است و در برابر آن پاداشی بس بزرگ نهاده. اگر کسی در این روز، نیاز برادران خود را برآورد- پیش از تمنا و درخواست- و با میل و رغبت خوبی کند، پاداش او چنان باشد که این روز را روزه داشته است و شب آن را با عبادت به بامداد رسانیده. و هرکس در این روز به روزه‏داری افطاری دهد، چنان است که گویی دسته دسته مردم را افطاری داده است... همین که به یکدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید و نعمتی را که در این روز نصیبتان شده است به یکدیگر تبریک گویید. باید این سخنان را آن که بود و شنید به آن که نبود و نشنید، برساند. باید توانگران به سراغ مستمندان روند و قدرتمندان به دنبال ضعیفان، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) مرا به این چیزها امر کرده است». (ترجمه این روایت تا اینجا از استاد محمدرضا حکیمی است که از حماسه غدیر، ص 71 گرفته شده است). بعد امام (علیه السّلام) خطبه جمعه را خواند و نماز جمعه را نماز عیدش قرار داد، بعد با فرزند و شیعیانش به منزل امام حسین (علیه السّلام) برگشت که غذا آماده کرده بودند و آن شیعیان نیازمند و بی‏نیاز با هدایای او به طرف خانواده خود برگشتند. (بحار الانوار 117:97). به امید روزی که همه مسلمانان بویژه مردم مسلمان ایران روز عید غدیر را بزرگترین عید خود قرار داده و این روزه آنطور که بایسته و شایسته آن است، گرامی بدارند.

? پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و ولایت علی(علیه السّلام)‏

عن ابی‏سعید قال: لما کان یوم غدیر خم امر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) منادیا فنادی: الصلوه? جامعه?، فاخذ بید علی (علیه السّلام) و قال: اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه. (بحارالانوار 112:37، ح 4) ابوسعید گوید: در روز غدیر خم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) دستور داد: منادی ندا دهد که: برای نماز جمع شوید. بعد دست علی (علیه السّلام) را گرفت و بلند کرد و فرمود: خدایا کسی که من مولای اویم پس علی هم مولای اوست، خدایا دوست بدار کسی را که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که با علی دشمنی کند.

? زندگی پیامبر گونه‏

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): من یرید ان یحیی حیاتی، و یموت مماتی،ویسکن جنه? الخلد التی وعدنی ربی فلیتول علی ابن‏ابی‏طالب، (علیهما السّلام) فانه لن یخرجکم من هدی، و لن یدخلکم فی ضلاله?. (الغدیر 278:10) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسی که می‏خواهد زندگی و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانه‏ای که پروردگارم به من وعده کرده، ساکن شود، ولایت علی بن ابی‏طالب (علیهما السّلام) را انتخاب کند، زیرا او هرگز شما را از راه هدایت بیرون نبرده، به گمراهی نمی‏کشاند.

? پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و امامت علی(علیه السّلام)‏

عن جابر بن عبدالله الانصاری قال: سمعت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) یقول لعلی بن ابی‏طالب (علیهما السّلام): یا علی! انت اخی و وصیی و وارثی‏وخلیفتی علی امتی فی حیوتی و بعد وفاتی محبک محبی و مبغضک مبغضی و عدوک عدوی. (امالی صدوق: 124، ح 5) جابربن عبدالله انصاری می‏گوید: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) شنیدم که به علی بن ابی‏طالب (علیهما السّلام) فرمود: ای علی، تو برادر و وصی و وارث و جانشین من در میان امت من در زمان حیات و بعد از مرگ منی. دوستدار تو دوستدار من و دشمن و کینه‏توز تو دشمن من است.

? پایه‏های اسلام‏

عن ابی‏جعفر (علیه السّلام) قال: بنی الاسلام علی خمس: الصلوه? و الزکوه? و الصوم و الحج و الولایه? و لم یناد بشی‏ء ما نودی بالولایه? یوم الغدیر. (کافی 21 و 2، ح 8) امام باقر (علیه السّلام) فرمود: اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و به هیچ چیز به اندازه آنچه در روز غدیر به ولایت تاکید شده، ندا نشده است.

? ولایت جاودانه‏

عن ابی‏الحسن (علیه السّلام) قال: ولایه? علی (علیه السّلام) مکتوبه? فی صحف جمیع الانبیاء و لن یبعث الله رسولا الا بنبوه? محمد و وصیه? علی (علیه السّلام). (سفینه? البحار 691:2) امام کاظم (علیه السّلام) فرمود: ولایت علی (علیه السّلام) در کتابهای همه پیامبران ثبت شده است و هیچ پیامبری مبعوث نشد، مگر با میثاق نبوت محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) و امامت علی (علیه السّلام).

? ولایت و توحید

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): ولایه? علی بن ابی طالب ولایه? الله‏و حبه عباده? الله و اتباعه فریضه? الله و اولیاؤه اولیاء الله و اعداؤه اعداء الله و حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز وجل. (امالی صدوق: 32) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ولایت علی بن ابیطالب (علیهما السّلام) ولایت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پیروی کردن او واجب الهی است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدایند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خدای متعال است.

? روز ناله نومیدی شیطان‏

عن جعفر، عن ابیه (علیهما السّلام) قال: ان ابلیس عدوالله رن اربع رنات: یوم لعن، و یوم اهبط الی الارض، و یوم بعث النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم) و یوم الغدیر. (قرب الاسناد: 10) امام باقر (علیه السّلام) از پدر بزرگوارش امام صادق (علیه السّلام) نقل کرد که فرمود: شیطان دشمن خدا چهار بار ناله کرد: روزی که مورد لعن خدا واقع شد و روزی که به زمین هبوط کرد و روزی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) مبعوث شد و روز عید غدیر.

? ولایت علوی دژ توحید

عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم): یقول الله تبارک و تعالی: ولایه? علی بن ابی‏طالب حصنی،فمن دخل حصنی امن من ناری. جامع الاخبار: 52، ح 7 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: خداوند می‏فرماید: ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است، پس هر کس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.

? جانشین پیامبر

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): یا علی انا مدینه? العلم و انت بابها و لن تؤتی المدینه? الا من قبل الباب... انت امام امتی و خلیفتی علیها بعدی، سعد من اطاعک و شقی من عصاک، و ربح من تولاک و خسر من عاداک. (جامع الاخبار: 52، ح 9) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ای علی من شهر علمم و تو درب آن هستی، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند.... تو پیشوای امت من و جانشین من در این شهری، کسی که اطاعت تو کند سعادتمند است، و کسی که تو را نافرمانی کند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زیان کرده است.

? اسلام در سایه ولایت‏

قال الصادق (علیه السّلام): اثافی الاسلام ثلاثه?: الصلوه? و الزکوه? و الولایه?، لا تصح واحده? منهن الا بصاحبتیها. (کافی: 2، ص 18) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: سنگهای زیربنای اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنهابدون دیگری درست نمی‏شود.

? ده هزار شاهد

قال ابوعبدالله (علیه السّلام): العجب یا حفص لما لقی علی بن ابی‏طالب!! انه کان له عشره? الاف شاهد لم یقدر علی اخذ حقه و الرجل یاخذ حقه بشاهدین. (بحارالانوار: 140 و 37) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ای حفص! شگفتا از آنچه علی بن ابی طالب (علیهما السّلام) با آن مواجه شد! او با ده هزار شاهد و گواه (در روز غدیر) نتوانست حق خود را بگیرد، در حالی که شخص با دو شاهد حق خود را می‏گیرد.

? علی، مفسر قرآن‏

عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم) فی احتجاجه یوم الغدیر: علی تفسیر کتاب الله، و الداعی الیه، الا و ان الحلال و الحرام اکثر من ان احصیهما و اعرفهما، فآمر بالحلال و انهی عن الحرام فی مقام واحد، فامرت ان آخذ البیعه? علیکم و الصفقه? منکم، بقبول ما جئت به عن الله عز و جل فی علی امیرالمؤمنین و الائمه? من بعده، معاشر الناس تدبروا و افهموا آیاته، و انظروا فی محکماته و لا تتبعوا متشابهه، فو الله لن یبین لکم زواجره، و لا یوضع لکم عن تفسیره الا الذی انا آخذ بیده. (وسایل الشیعه: 18 و 142، ح 43) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) روز عید غدیر فرمود: علی (علیه السّلام) تفسیر کتاب خدا، و دعوت کننده به سوی خداست، آگاه باشید که حلال و حرام بیش از آنست که من معرفی و به آنها امر و نهی کنم و بشمارم. پس دستور داشتم که از شما عهد و پیمان بگیرم که آنچه را در مورد علی امیرمؤمنان، و پیشوایان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم، بپذیرید. ای مردم! اندیشه کنید و آیات الهی را بفهمید، در محکمات آن دقت کنید و متشابهات آن را دنبال نکنید. به خدا قسم هرگز کسی نداهای قرآن را نمی‏تواند بیان کند و تفسیر آن را روشن کند، جز آن کسی که من دست او را گرفته‏ام (و او را معرفی کردم).

شایسته‏ها و بایسته‏های غدیر

? روز پیام و ولایت‏

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): یا معشر المسلمین لیبلغ الشاهد الغائب، اوصی من آمن بی و صدقنی بولایه? علی، الا ان ولایه? علی ولایتی و ولایتی ولایه? ربی، عهدا عهده الی ربی و امرنی ان ابلغکموه. (بحارالانوار 141:37، ح 35) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) (در روز غدیر) فرمود: ای مسلمانان! حاضران به غایبان برسانند: کسی را که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده است، به ولایت علی سفارش می‏کنم، آگاه باشید ولایت علی، ولایت من است و ولایت من، ولایت خدای من است. این عهد و پیمانی بود از طرف پروردگارم که فرمانم داد تا به شما برسانم.

 

? روز اطعام‏

قال ابوعبدالله (علیه السّلام):... و انه الیوم الذی اقام رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) علیا (علیه السّلام) للناس علما و ابان فیه فضله و وصیه فصام شکرا لله عز وجل ذلک الیوم و انه لیوم صیام و اطعام و صله? الاخوان و فیه مرضاه? الرحمن، و مرغمه? الشیطان. (وسائل الشیعه 328:7، ضمن حدیث 12) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: عید غدیر، روزی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) علی (علیه السّلام) را بعنوان پرچمدار برای مردم برافراشت و فضیلت او را در این روز آشکار کرد و جانشین خود را معرفی کرد، بعد بعنوان سپاسگزاری از خدای بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز، روز روزه‏داری و عبادت و طعام دادن و به دیدار برادران دینی رفتن است. آنروز روز کسب خشنودی خدای مهربان و به خاک مالیدن بینی شیطان است.

? روز هدیه‏

عن امیرالمؤمنین (علیه السّلام) قال:... اذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم و تهابوا النعمه? فی هذا الیوم، و لیبلغ الحاضر الغائب، والشاهد الباین، ولیعد الغنی الفقیر والقوی علی الضعیف امرنی رسول‏الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) بذلک. (وسائل الشیعه 327:7) امیرالمؤمنین (علیه السّلام) (در خطبه روز عید غدیر) فرمود: وقتی که به همدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید، و در این روز به یکدیگر هدیه بدهید، این سخنان را هر که بود و شنید، به آن که نبود برساند، توانگر به سراغ مستمند برود،و قدرتمند به یاری ضعیف، پیامبر مرا به این چیزها امر کرده است.

? روز کفالت‏

عن امیرالمؤمنین (علیه السّلام) قال:... فکیف بمن تکفل عددا من المؤمنین و المؤمنات وانا ضمینه علی‏الله تعالی الامان من الکفر و الفقر (وسائل الشیعه 327:7) امیرمؤمنان (علیه السّلام) فرمود:... چگونه خواهد بود حال کسی که عهده‏دار هزینه زندگی تعدادی از مردان و زنان مؤمن (در روز غدیر) باشد، در صورتی که من پیش خدا ضامنم که از کفر و تنگدستی در امان باشد.

? روز سپاس و شادی‏

قال ابوعبدالله (علیه السّلام):... هو یوم عباده? و صلوه? و شکر لله و حمد له، و سرور لما من الله به علیکم من ولایتنا،و انی احب لکم ان تصوموه (وسائل الشیعه 328:7، ح 13) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست و روز سرور و شادی است به خاطر ولایت ما خاندان که خدابر شما منت گذارد و من دوست دارم که شما آن روز را روزه بگیرید.

? روز نیکوکاری‏

عن الصادق (علیه السّلام):... و لدرهم فیه بالف درهم لاخوانک العارفین، فافضل علی اخوانک فی هذا الیوم‏و سر فیه کل مؤمن و مؤمنه? (مصباح المتهجد: 737) از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که فرمود: یک درهم به برادران با ایمان و معرفت، دادن در روز عید غدیر برابر هزار درهم است، بنابراین در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان.

? روز سرور و شادی‏

قال ابوعبدالله (علیه السّلام): انه یوم عید و فرح و سرورو یوم صوم شکرا لله تعالی (وسائل الشیعه 326:7، ح 10) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: عید غدیر، روز عید و خوشی و شادی است و روز روزه‏داری به عنوان سپاس نعمت الهی است.

? روز تبریک و تهنیت‏

قال علی (علیه السّلام): عودوا رحمکم الله بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعه? علی عیالکم، والبر باخوانکم و الشکر لله عز وجل علی ما منحکم، واجتمعوا یجمع الله شملکم، و تباروا یصل الله الفتکم، و تهانؤا نعمه? الله کما هنا کم الله بالثواب فیه علی اضعاف الاعیاد قبله و بعده الا فی مثله... (بحارالانوار 117:97) علی(علیه السّلام) فرمود: بعد از پایان گردهم آیی خود (در روز غدیر) به خانه برگردید، خدا بر شما رحمت فرستد. به خانواده خود گشایش و توسعه دهید، به برادران خود نیکی کنید، خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است، سپاس گزارید، متحد شوید تا خدا به شما وحدت بخشد، نیکویی کنید تا خدا دوستیتان را پایدار کند، به همدیگر نعمت خدا را تبریک بگوئید، همانطور که خداوند در این روز با چندین برابر عیدهای دیگر پاداش دادن به شما تبریک گفته، این گونه پاداشها جز در روز عید غدیر نخواهد بود.

? روز درود و برائت‏

روی الحسن بن راشد عن ابی‏عبدالله (علیه السّلام) قال: قلت: جعلت فداک، للمسلمین عید غیرالعیدین؟ قال: نعم، یا حسن! اعظمهما و اشرفهما، قال: قلت له: و ای یوم هو؟ قال: یوم نصب امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فیه علما للناس. قلت له: جعلت فداک وما ینبغی لنا ان نصنع فیه؟ قال: تصومه یا حسن و تکثر الصلوه? علی محمد و آله فیه و تتبرا الی الله، ممن ظلمهم، فان الانبیاء کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذی کان یقام فیه الوصی ان یتخذ عیدا. (مصباح المتهجد: 680) حسن بن راشد گوید: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: آیا مسلمانان بجز آن دو عید، عید دیگری هم دارند؟ فرمود: بله، بزرگترین و بهترین عید. گفتم: کدام روز است؟ فرمود: روزی که امیرمؤمنان بعنوان پرچمدار مردم منصوب شد. گفتم: فدایت شوم در آن روز سزاوار است، چه کنیم؟ فرمود: روزه بگیر و درود برمحمد و آل او بفرست و از ستمگران به آنان برائت بجوی، زیرا پیامبران به جانشینان دستور می‏دادند که روزی را که جانشین انتخاب می‏شود، عید بگیرند.

? عید اوصیاء

عن ابی‏عبدالله (علیه السّلام) قال:... تذکرون الله عز ذکره فیه بالصیام و العباده? و الذکر لمحمد و آل محمد، فان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) اوصی امیرالمؤمنین ان یتخذ ذلک الیوم عیدا، و کذلک کانت الانبیاء تفعل، کانوا یوصون اوصیائهم بذلک فیتخذونه عیدا (وسائل الشیعه 327:7، ح 1) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: در روز عید غدیر، خدا را با روزه و عبادت و یاد پیامبر و خاندان او یادآوری کنید، زیرا رسول خدا به امیرالمؤمنین سفارش کرد که آن روز را عید بگیرد، همینطور پیامبران هم به جانشینان خود سفارش می‏کردند که آن روز را عید بگیرند، آنان هم چنین می‏کردند.

? روز گشایش و درود

عن ابی‏عبدالله (علیه السّلام) قال: والعمل فیه یعدل ثمانین شهرا، و ینبغی ان یکثر فیه ذکر الله عز وجل، والصلوه? علی النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم)، ویوسع الرجل فیه علی عیاله (وسائل الشیعه 325:7، ح 6) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ارزش عمل در آن روز (عید غدیر) برابر با هشتاد ماه است، و شایسته است آن روز ذکر خدا و درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) زیاد شود، و مرد، بر خانواده خود توسعه دهد.

? روز دیدار ولی خدا

عن مولانا ابی‏الحسن علی بن محمد (علیهما السّلام) قال لابی اسحاق: و یوم الغدیر فیه اقام النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم) اخاه علیا علما للناس و اماما من بعده، [قال] قلت: صدقت جعلت فداک، لذلک قصدت، اشهد انک حجه? الله علی خلقه (وسائل الشیعه 324:7، ح 3) امام هادی (علیه السّلام) به ابواسحاق فرمود: در روز غدیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) برادرش علی (علیه السّلام) را بلند کرد و به عنوان پرچمدار (و فرمانده) مردم و پیشوای بعد از خودش معرفی کرد. ابواسحاق گفت: عرض کردم، فدایت شوم راست فرمودی. به خاطر همین به زیارت و دیدار شما آمدم، گواهی می‏دهم که تو حجت خدا بر مردم هستی.

? روز تکبیر

عن علی بن موسی الرضا (علیهما السّلام): من زار فیه مؤمنا ادخل‏الله قبره سبعین نورا و وسع فی قبره و یزور قبره کل یوم سبعون الف ملک و یبشرونه بالجنه? (اقبال الاعمال: 778) امام رضا (علیه السّلام) فرمود: کسی که در روز (غدیر) مؤمنی را دیدار کند، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد می کند و قبرش را توسعه می‏دهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زیارت می‏کنند و او را به بهشت بشارت می‏دهند.

? روز دیدار و نیکی‏

قال الصادق (علیه السّلام): ینبغی لکم ان تتقربوا الی الله تعالی بالبر و الصوم و الصلوه? و صله? الرحم و صله? الاخوان، فان الانبیاء علیهم السلام کانوا اذا اقاموا اوصیاءهم فعلوا ذلک و امروا به (مصباح المتهجد: 736) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: شایسته است با نیکی کردن به دیگران و روزه و نماز و بجا آوردن صله رحم و دیدار برادران ایمانی به خدا نزدیک شوید، زیرا پیامبران زمانی که جانشینان خود را نصب می‏کردند، چنین می‏کردند و به آن توصیه می‏فرمودند.

? نماز در مسجد غدیر

عن ابی‏عبدالله (علیه السّلام) قال: انه تستحب الصلوه? فی مسجد الغدیر لان النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم) اقام فیه امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و هو موضع اظهرالله عز وجل فیه الحق (وسائل الشیعه 549:3) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: نماز خواندن در مسجد غدیر مستحب است، چون پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در آنجا امیرمؤمنان (علیه السّلام) را معرفی و منصوب کرد. و آنجایی است که خدای بزرگ، حق را آشکار کرد.

? نماز روز غدیر

عن ابی‏عبدالله (علیه السّلام) قال: و من صلی فیه رکعتین ای وقت‏شاء و افضله قرب الزوال و هی الساعه? التی اقیم فیها امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بغدیر خم علما للناس و... کان کمن حضر ذلک الیوم... (وسائل الشیعه 225:5، ح 2) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: کسی که در روز عید غدیر هر ساعتی که خواست، دو رکعت نماز بخواند و بهتر اینست که نزدیک ظهر باشد که آن ساعتی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در آن ساعت در غدیر خم به امامت منصوب شد، (هر که چنین کند) همانند کسی است که در آن روز حضور پیدا کرده است...

? روزه غدیر

قال الصادق (علیه السّلام): صیام یوم غدیر خم یعدل صیام عمر الدنیا لو عاش انسان ثم صام ما عمرت الدنیا لکان له ثواب ذلک (وسائل الشیعه 324:7، ح 4) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: روزه روز غدیر خم با روزه تمام عمر جهان برابر است. یعنی اگر انسانی همیشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگیرد، ثواب او به اندازه ثواب روزه عید غدیر است.

? روز تبریک و تبسم‏

عن الرضا (علیه السّلام) قال:... و هو یوم التهنئه? یهنئ بعضکم بعضا،فاذا لقی المؤمن اخاه یقول: «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه? امیر المؤمنین و الائمه? (علیهم السّلام)» و هو یوم التبسم فی وجوه الناس‏من اهل الایمان... (اقبال: 464) امام رضا (علیه السّلام) فرمود: عید غدیر روز تبریک و تهنیت است. هر یک به دیگری تبریک بگوید، هر وقت مؤمنی برادرش را ملاقات کرد، چنین بگوید: «حمد و ستایش خدایی را که به ما توفیق چنگ زدن به ولایت امیرمؤمنان و پیشوایان عطا کرد» آری عید غدیر روز لبخند زدن به چهره مردم با ایمان است...

جایگاه عید غدیر در مکتب‏

? عید خلافت و ولایت‏

روی زیاد بن محمد قال: دخلت علی ابی‏عبدالله (علیه السّلام) فقلت: للمسلمین عید غیر یوم الجمعه? والفطر والاضحی؟ قال: نعم، الیوم الذی نصب فیه رسول‏الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) امیرالمؤمنین (علیه السّلام) (مصباح المتهجد: 736) زیاد بن محمد گوید: بر امام صادق (علیه السّلام) وارد شدم و گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و جمعه دارند؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آری، روزی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) امیرمؤمنان (علیه السّلام) را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد.

? برترین عید امت‏

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی و هو الیوم الذی امرنی الله تعالی ذکره فیه بنصب اخی علی بن ابی‏طالب علما لامتی، یهتدون به من بعدی و هو الیوم الذی اکمل الله فیه الدین و اتم علی امتی فیه النعمه? و رضی لهم الاسلام دینا (امالی صدوق: 125، ح 8) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: روز غدیر خم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد; آن روز برادرم علی بن ابی‏طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید.

? عید بزرگ خدا

عن الصادق (علیه السّلام) قال: هو عید الله الاکبر،و ما بعث الله نبیا الا و تعید فی هذا الیوم و عرف حرمته و اسمه فی السماء یوم العهد المعهود و فی الارض یوم المیثاق الماخوذ و الجمع المشهود (وسائل الشیعه، 224:5، ح 1) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: روز غدیر خم عید بزرگ خداست، خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است.

? عید ولایت‏

قیل لابی‏عبدالله (علیه السّلام): للمؤمنین من الاعیاد غیر العیدین و الجمعه?؟ قال: نعم لهم ما هو اعظم من هذا، یوم اقیم امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فعقد له رسول الله الولایه? فی‏اعناق الرجال والنساء بغدیر خم (وسائل الشیعه، 325:7، ح 5) به امام صادق (علیه السّلام) گفته شد: آیا مؤمنان غیر از عید فطر و قربان و جمعه عید دیگری دارند؟ فرمود: آری، آنان عید بزرگتر از اینها هم دارند و آن روزی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در غدیر خم بالا برده شد و رسول خدا مساله ولایت را بر گردن زنان و مردان قرار داد.

? روز تجدید بیعت‏

عن عمار بن حریز قال دخلت علی ابی‏عبدالله (علیه السّلام) فی یوم الثامن عشر من ذی الحجه? فوجدته صائما فقال لی: هذا یوم عظیم عظم الله حرمته علی المؤمنین و اکمل لهم فیه الدین و تمم علیهم النعمه? و جدد لهم ما اخذ علیهم من العهد والمیثاق ( مصباح المتهجد: 737) عمار بن حریز گوید: روز هجدهم ماه ذیحجه خدمت امام صادق (علیه السّلام) رسیدم و آن حضرت را روزه یافتم. امام به من فرمود: امروز، روز بزرگی است، خداوند به آن عظمت داده و آن روز دین مؤمنان را کامل ساخت و نعمت را بر آنان تمام نمود و عهد و پیمان قبلی را تجدید کرد.

? عید آسمانی‏

قال الرضا (علیه السّلام): حدثنی ابی، عن ابیه (علیه السّلام) قال: ان یوم الغدیر فی السماء اشهر منه فی الارض (مصباح المتهجد: 737) امام رضا (علیه السّلام) فرمود: پدرم به نقل از پدرش (امام صادق) (علیه السّلام) نقل کرد که فرمود: روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.

? عید بی‏نظیر

قال علی (علیه السّلام): ان هذا یوم عظیم الشان، فیه وقع الفرج، و رفعت الدرج و وضحت الحجج و هو یوم الایضاح و الافصاح من المقام الصراح، ویوم کمال الدین و یوم العهد المعهود... (بحارالانوار، 97: 116) علی (علیه السّلام) فرمود: امروز (عید غدیر) روز بس بزرگی است. در این روز گشایش رسیده و منزلت (کسانی که شایسته آن بودند) بلندی گرفت و برهان‏های خدا روشن شد و از مقام پاک با صراحت سخن گفته شد و امروز روز کامل شدن دین و روز عهد و پیمان است.

? عید پربرکت‏

عن الصادق (علیه السّلام): والله لو عرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقته لصافحتهم الملائکه? فی کل یوم عشر مرات... وما اعطی الله لمن عرفه ما لایحصی بعدد (مصباح المتهجد: 738) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی «روز غدیر» را می‏شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می‏کردند و بخششهای خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست.

? عید فروزان‏

قال ابوعبدالله (علیه السّلام):... و یوم غدیر بین الفطر والاضحی‏و یوم الجمعه? کالقمر بین الکواکب (اقبال سید بن طاووس: 466) امام صادق (علیه السّلام) فرمود:... روز غدیر خم در میان روزهای عید فطر و قربان و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است.

? یکی از چهار عید الهی‏

قال ابوعبدالله (علیه السّلام): اذا کان یوم القیامه? زفت اربعه? ایام الی الله عز وجل کما تزف العروس الی خدرها: یوم الفطر و یوم الاضحی و یوم الجمعه? و یوم غدیر خم (اقبال سید بن طاووس: 466) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هنگامی که روز قیامت برپا شود چهار روز بسرعت بسوی خدا می‏شتابند همانطور که عروس به حجله‏اش بسرعت می‏رود. آن روزها عبارتند از: روز عید فطر و قربان و جمعه و روز غدیر خم.





      

از ویژگی های مهم حضرت فاطمه (س) این بود که آن بزرگوار بهترین یار و یاور شوهرش علی (ع) در اجرای فرامین الهی بود. پیامبر(ص) از علی(ع) سوال کرد: همسرت را چگونه یافتى؟ و علی(ع) پاسخ گفت: نِعْمَ الْعَوْنُ على‏ طاعَةِ اللَّهِ (بهترین یار و یاور براى اطاعت و بندگى خدا).

زندگی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) راهنمای بسیار روشنی است برای کسانی که بخواهند به بهترین حیات دنیوی و اخروی دست یابند. این مساله آنقدر پر اهمیت است که در برخی احادیث شیعه گی و پیروی از ایشان به التزام و تبعیت عملی از سبک زندگی ایشان در آمده است.
در زیارت مقدسه جامعه کبیره که از امام هادی(ع) نقل شده است می خوانیم:اَلسَّلامُ عَلى مَحاَّلِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ (سلام بر جایگاههاى شناسایى خدا)؛ آنچه از این فراز بر می آید این است که بهترین راه و جایگاه برای شناخت خدا و راه رسیدن به خدا بررسی زندگی ائمه و معصومین (ع) است.

همینطور در فرازی دیگر از این زیارت امده است:مَنْ اَتیکُمْ نَجى وَمَنْ لَمْ یَاْتِکُمْ هَلَک (هرکس به نزد شما آمد نجات یافت و هر کس نیامد هلاک شد).

و ثمره وصال انسان به آن بزرگواران را طیباً لِخَلْقِنا وَطَهارَةً لاِنْفُسِنا وَتَزْکِیَةً لَنا وَکَفّارَةً لِذُنُوبِنا (موجب پاکى اخلاق ما و پاک شدن خود ما و تزکیه ما و کفاره گناهان ما) بیان می کند.

در زیارت عاشورا که به اعتقاد شیعه از احادیث قدسی است می خوانیم:اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد. که همان اشاره به خواست خداوند و دعای شیعه برای قرار گرفتن در مسیر سبک زندگی اهل بیت(ع) است.

از میان معصومین(ع) آن که زندگی پر برکتش بخصوص برای زنان مسلمان همچون خورشیدی نورافشانی می کند، وجود نازنین حضرت فاطمه زهرا(س) است که آشنایی با سبک زندگی آن حضرت بسیار برای ما راهگشا خواهد بود.

در جامعه امروز که نظام سرمایه داری غرب با تهاجم فرهنگی خود سعی دارد الگویی مبتذل و غیرانسانی برای زنان و دختران مسلمان ارائه کند مسلما پرداخت به ابعاد گوناگون شخصیتی آن حضرت می تواند الگوی عملی مناسبی برای جامعه شیعی باشد.

در ذیل به بررسی برخی از گوشه های عبرت آموز زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) می پردازیم:

ولادت

نحوه ولادت حضرت فاطمه(س) بسیار جالب توجه است. آنچه که برای شیعیان آن حضرت باید مورد توجه قرار گیرد اهمیت مراقبت های لازم قبل از تولد فرزند است. لزوم طهارت روحی و جسمی  برای تشکیل نطفه یک فرزند صالح از خصوصیات آشکاربه وجود آمدن یک انسان پاک سرشت والهی است.
آمده است برای تولد ایشان جبرئیل به پیامبر(ص) عرض کرد: اى محمد! خداوند على اعلى به تو سلام مى رساند و امر مى نماید که چهل روز از خدیجه دورى کنى!

و آن حضرت 40 روز به خانه خدیجه نرفت .پیامبر(ص) روزها را روزه گرفت و شبها را به عبادت حق تعالى مشغول بود و در این مدت، در خانه فاطمه بنت اسد به سر مى برد و هر شب، هنگام افطار، به على (ع) امر مى فرمود در خانه را باز کنند تا هر که مى خواهد داخل شود و از غذاى حضرت تناول کند.

پس از چهل روز، جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند على اعلى سلام مى رساند و مى فرماید: براى تحفه و کرامت من آماده باش! آنگاه میکائیل طبقى از میوه هاى بهشتى را فرود آورد .
در آن شب، پیامبر (ص) به على (ع) فرمود تا در منزل را ببندند؛ زیرا خوردن این غذا بر غیر نبى خاتم (ص) روا نبود . آنگاه پیامبر(ص) از آن غذا و آب تناول فرمودند و در آن شب، نطفه بهترین زنان جهان منعقد شد.

نحوه رفتار با والدین و احترام به پدر

فاطمه هشت سال در مکه پا به پای پدر در اعتلا و پیشرفت اسلام کوشید و در آزار کفار و مشرکان و منافقان یار و مددکار پدر بود . در دره و شعب ابوطالب، سه سال درکنار پدر تحمل کرد  و زمانی که مشرکان پیامبر(ص) را آزار و اذیت و زخمی و یا جسارتی می کردند، پیامبر(ص) را دلداری می داد و زخم هایش را مداوا می کرد؛ این گونه بود که پیامبر(ص) ایشان را «ام ابیها» (مادر پدرش) نامید.
فاطمه زهرا (س) در همه حال به یاد پدر گرامی خویش بود و از هیچ نعمت و کمکی برای یاری به پدر دریغ نمی کرد. در روایت است که: سه روز بود که پیامبر (ص) غذایی نخورده بودند به طوری که بر حضرت سخت می گذشت. در نزد همسرانش خوراکی یافت نمی شد. نزد فاطمه آمد و گفت: دخترم نزد تو چیزی برای خوردن هست که بسیار گرسنه ام؟ عرض کرد: نه بخدا سوگند! وقتی پیامبر(ص) بیرون رفت ، دخترش از اینکه نتوانسته پدر را سیر کند محزون شد. ناگهان دختر همسایه در زد و دو قرص نان و یک تکه گوشت خدمت فاطمه (س) آورد. او خوشحال شد و گفت خود را بر رسول خدا مقدم نمی داریم . درحالیکه همه گرسنه بودند آن را زیر سبد نهاده و سرپوش بر آن گذاشت . حسن و حسین علیها السلام را خدمت پیامبر (ص) فرستاد ، تا جدشان را برای غذا دعوت کنند. پیامبر(ص) تشریف آوردند و غذای بسیار معطری زیر سبد یافت. سوال کرد این غذا از کجاست ؟ فاطمه (س) جواب داد : از جانب خدایی که به هر کس بخواهد بدون حساب روزی می دهد. پیامبر (ص) و همه اعضای خانواده علی(ع) و همسران پیامبر (ص) از آن غذا خوردند و برای همسایه ها هم فرستادند.

زهرا(س) همیشه رفتاری سرشار و آمیخته از ادب و تواضع و فروتنی نسبت به پدر داشت. گرچه رابطه ایشان بسیار عاطفی و سراسر محبت و صمیمیت بود ، اما این مانع احترام و تواضع ویژه ایشان نسبت به پیامبر(ص) نمی شد. نقل است از حضرت فاطمه (س) که فرمود: وقتی بر پیامبر (ص) آیه نازل شد (که پیامبر(ص) را با نامش خطاب نکنید)، هیبت پیامبر (ص) مرا گرفت ، بطوری که نتوانستم به او "یا ابة" بگویم و یا رسول الله به او می گفتم. حضرت از من روی گرداند. چند بار به همین ترتیب صدا کردم و او جواب نداد. سپس فرمود: دخترم این آیه درباره تو و خاندان تو نازل نشده است. تو از منی و من از تو هستم. این آیه درباره اهل جفا و تکبر و کسانی که فخر می ورزند نازل شده است. تو "یا ابة" بگو. چون برای قلب من محبوب‌تر و برای پروردگار رضایت‌بخش‌تر است.

ازدواج

 ازجمله نکات مهم زندگی حضرت فاطمه(س) ازدواج آن حضرت بود. ایشان خواستگارانی بسیار در میان صحابه داشت که از نظر مالی در رتبه های بالایی قرار داشتند اما رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می‌نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و گفت:ای محمد! خدا بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است.

و فاطمه(س) و پیامبر(ص) و اگر بهتر بگوییم خداوند تبارک و تعالی، علی(ع) را که جوانی سرشار از ایمان و تعهد بود انتخاب کردند.

مسأله، مسأله زندگی، مهر و عطوفت، آرامش و تربیت، ایمان و تقوا بود. مسأله، مسأله حفظ دین و سلامت فکر و روح بود. قرار بود از محفل ساده و بی تکلف و بی ریای علی(ع) و فاطمه(س) هر لحظه نوری به عرش بلند شود و عرش را نورانی کند که خدا خود خواسته بود و اذن داده بود. آری! «فی بیوت اذن الله ان یرفع و یذکر فیها اسمه». قرار بود ماحصل این ازدواج حسن(ع) و حسین(ع) و زینب(س) وام کلثوم(س) باشند که هرکدام چون نوری در آسمان ولایت بدرخشند و راه زندگی ارادتمندانشان را به سوی خداوند روشن کنند.

فایده ای که آن ازدواج داشت چیزی نبود که با زر و سیم  بتوان آن را قیمت گذاشت که هرچه فایده کمتر است معنویت بیشتر به ثمن بخث فروخته می شود و هرچه تجلی معنویت بیشتر باشد مال کم ارزش تر خواهد بود. قرار بود ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) الگویی شود برای شیعیانشان تا ابد.

در روایات متعددی نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. از اینجا مشخص می شود منظور پیامبر(ص) در کفویت زوجین، ایمان دوطرف است.

درآن زمان دارایی علی(ع) منحصر به شمشیر و زرهی بود برای جهاد در راه خدا و شتری برای کار در باغستانهای مدینه. او به دستور پیامبر(ص) زره را کابین فاطمه(س) قرار داد که به حدود 400 درهم به فروش رسید و پول آن صرف فراهم آوردن مقدمات زندگیش شد.

پیامبر(ص)  مقدار اندکی از پول را به بلال داد تا با آن عطر بخرد و بقیه پول را به چند تن از صحابه داد تا جهیزیه را از بازار فراهم کنند.

جهیزیه ساده و اندکی فراهم و نزد پیامبر(ص) آوردند. ساده و بی تکلف می نمود. پیامبر(ص) چون سادگی بیش از حد اشیاء را نگریست دست به دعا بلند کرده و فرمود: خدا به اهل بیت برکت دهد. و البته خدانیز چنین کرد چرا که «انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» در حق هیچ کسی به جز این خاندان نازل نشد! آری خدا خواست که اهل بیت پاک و مطهر قرار گیرند، به دور از هرگونه رجس و نازیبایی و ناپاکی. و خدا خواست که تا روزگار هست و هست، هرجا کرامتی دیده شود دوستدارانش به یاد حسن(ع) بیفتند و هر جا قیامی در راه خدا بر علیه ظلم ستم کیشی روی دهد با پرچم حسین(ع) افراشته شود و الگوی هر زن مسلمانی زینب(س) باشد.

همسرداری

همسرداری حضرت فاطمه(س) نیز بهترین الگو برای زنان مسلمان است. شیوه رفتار با همسر برای یک زن آن قدر مهم است که حضرت علی (ع) می فرماید: جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است.
فاطمه (س) با آن همه فضیلت، همسری نیکو و مطیع برای امیر مؤمنان علی(ع) بود. روایت است هنگامی که علی (ع) به فاطمه (س) می‌نگریست، غم و اندوهش برطرف می‌شد.

رسول خدا در اولین شب ازدواج علی (ع) و زهرا (س) کارهای آنان را به این شکل تقسیم نمود: خمیر کردن آرد و پختن نان و تمیز کردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد غذایی را علی (ع) انجام دهد.

پس از آن بود که حضرت زهرا (س) فرمود: جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا (ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است،‌ باز داشت.

فاطمه (س) هیچ گاه حتی اموری را که احتمال می داد علی (ع) قادر به تدارک آنها نباشد، از او طلب نمی نمود؛ تا آنجا که از علی(ع) در رابطه با فاطمه(س) نقل شده است: بخدا سوگند که او را به خشم نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید نکردم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم نکرد.

از ویژگی های مهم حضرت فاطمه (س) این بود که آن بزرگوار بهترین یار و یاور شوهرش علی (ع) در اجرای فرامین ا لهی بود. پیامبر(ص) از علی(ع) سوال کرد: همسرت را چگونه یافتى؟ و علی(ع) پاسخ گفت: نِعْمَ الْعَوْنُ على‏ طاعَةِ اللَّهِ (بهترین یار و یاور براى اطاعت و بندگى خدا).

آن بانوی بزرگوار، نام همسر خود را با احترام یاد می‌کرد. گاهی وی را با کنیه «ابالحسن» می‌خواند و گاهی با یاد قرابت نسبی (یا ابن عم) وی را ندا می‌داد. در حدیث شریف کساء آمده است که حضرت فاطمه(س) می فرماید: ابوالحسن على بن ابیطالب وارد شد و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا گفتم : و بر تو باد سلام اى ابا الحسن و اى امیر مؤ منان. این گونه نقل نام و خطاب احترام آمیز یکی از نکات اصلی رابطه زوجین نسبت به یکدیگر است.

از دیگر نکات متابعت ایشان از شوهر بود. نقل است هنگامی که مصدوم کردن حضرت زهرا(س) از امیرمومنان درخواست ملاقات و عیادت ایشان را کردند، حضرت علی(ع) تقاضای آن دو را به فاطمه(س) ارائه کردند و ایشان در جواب فرمودند: البیت بیتک و الحره امتک(خانه متعلق به شماست و من هم به منزله کنیز و خدمتگزار در خانه شماهستم).

رسیدگی به وضع ظاهری به خاطر همسر از اصول زندگی یک زن و مرد مسلمان است. آمده است پیامبر برای شب عروسی حضرت زهرا (س) دستور داد عطرهایی خوشبو تهیه کنند و حضرت زهرا (س) نیز در داخل خانه دائماً معطر بودند.

تربیت و رفتار با فرزندان

سیره رفتار فاطمه(س) با فرزندان خود نیز سرمشقی مناسب برای تربیت صحیح فرزندان است. ایشان به فرزندان احترام می گذاشتند و آنها را با احترام خطاب می کردند و همیشه سعی در آموزش و تربیت دینی و اخلاقی آنها داشتند.

در حدیث شریف کساء حضرت فاطمه(س) در پاسخ سلام فرزند خود امام حسن(ع) می فرماید: سلام برتو اى نور دیده ام و میوه دلم. و در پاسخ سلام امام حسین(ع) می فرماید: سلام بر تو اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم.

حضرت زهرا (س) فرزندان خود را همیشه برای یادگیری و تعلیم و تزکیه آماده می کرد؛ به عنوان مثال به فرزندش حسن(ع) می فرمود: «به مسجد برو ، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن».

و در عین حال شادی و خوشحالی را در بیت خود تسری می داد و این تا حدی بود که از بازی با کودکان که نقش بسزایی در تربیت آنها دارد اجتناب نمی نمود. نقل شده است که فاطمه(س) فرزندش حسن(ع) را روی دست می گرفت و بالا می انداخت و حرکت می داد و می فرمود: اشبه أباک یاحسن، واخلع عن الحق الرّسن، واعبد الهاً ذامنن، ولاتوال ذا الاحسن. (ای حسن ، نظیر پدرت باش و ریسمان ظلم از حق دور کن، و خداوندی را که صاحب نعمت هاست پرستش کن و با افراد تیره دل دوست مباش).

ایشان همیشه رسیدگی به فرزندان را در اولویت قرار می داد. سلمان می گوید: روزی فاطمه زهرا(س) را دیدم که مشغول آسیاب بود. در این هنگام فرزندش حسین گریه می کرد. عرض کردم: برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ ایشان فرمود: من به آرام کردن فرزند اولی هستم، شما آسیاب را بچرخانید.

همچنین از نکات بارز حضرت زهرا(س) در تربیت فرزندان سبک عملی تشویق به عبادت برای آنها بود. مسلما وقتی والدین الگوی عملی کودکان برای عبادت پروردگار باشند، در آینده و بزرگسالی آنها نیز به تعصی از والدین این راه را پیش خواهند برد.

در همین زمینه امام حسن (ع) می فرماید: مادرم فاطمه را در شب جمعه در محراب عبادت دیدم که به عبادت و نماز مشغول است، او پیوسته به رکوع و سجود مشغول بود که شب به پایان رسید.

آن حضرت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان کودکان خود را به بیداری فرا می خواند. حضرت در روز بچه ها را می خواباند تا استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می داد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتری برای شب زنده داری داشته باشند. ایشان نمی گذاشت احدی از اهل خانه خوابش ببرد و می فرمود : محروم است کسی که از برکات شب قدر محروم بماند.

از نکات دیگر تربیتی ایشان عدالت در توجه به کودکان بود. آمده است روزی امام حسن(ع) نزد پیامبر(ص) آمد و اظهار تشنگی کرد. رسول خدا(ص) برخاست، ظرفی برداشت و از گوسفندی که داخل منزل بود مقداری شیر دوشید و به امام حسن(ع) داد. فاطمه زهرا (س)، به پیامبر(ص) گفت: گویا حسن برای شما عزیزتر از حسین است. پیامبر(ص) فرمود: نه. هردو برایم عزیز و محبوبند ولی چون اول حسن تقاضای آب کرد او را مقدم داشتم.

همچنین روزی حسنین(ع) در حضور پیامبر (ص) کشتی گرفتند. در این میان فاطمه(س) شنید که پدر بزرگوارش، امام حسن را به پیروزی بر امام حسین ترغیب می کند. حضرت زهرا(س) از این نوع رفتار پیامبر(ص) اظهار تعجب کرد. پیامبر فرمود: دوستم جبرئیل ، حسین را تشویق می کند و من حسن را تشویق می نمایم.

تعلیم مسائل دینی

حضرت فاطمه زهرا(س) در آموختن مسائل دین به دیگران از اشتیاق زایدالوصفی بهره مند بود. روزی زنی نزد او آمد وگفت: مادری پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهی کرد و مرا فرستاده تا از شما مسئله ای را بپرسم. حضرت زهرا(س) سؤال او را پاسخ فرمود؛ زن برای بار دوم وسوم مسئله ای پرسید و پاسخ شنید. این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوی بزرگوار ، سؤال وی راپاسخ فرمود. زن از رفت و آمدهای پی در پی شرمگین شد و گفت: دیگر شما را به زحمت نمی اندازم. فاطمه(س) فرمود: باز هم بیا و سوالهایت را بپرس ، تو هر قدر سؤال کنی من ناراحت نمی شوم. زیرا از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم شنیدم که فرمود: روز قیامت علمای پیرو ما محشور می شوند و به آنها به اندازه دانش شان خلعت های گرانبها عطا می گردد و اندازه پاداش به نسبت میزان تلاش است که برای ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده اند.

ساده زیستی و پرهیز از تجمل

ساده زیستی و پرهیز از تجمل از نکات بارز زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) است. مهریه کم، جهیزیه مختصر، اکتفا به غذای اندک و معاش کم، استفاده از حداقل امکانات برای زندگی و... همانگونه که در فوق شرح داده شد از خصوصیات آشکار سیده زنان عالم است.

عبادت

امام حسن مجتبى علیه السلام فرمود: در دنیا کسى عابدتر از مادرم فاطمه(س) نبود؛ آن قدر به عبادت مى ایستاد تا پاهایش ورم مى کرد.

همینطور ابن عمره از پدرش نقل مى کند که گفت: از امام صادق(ع) پرسیدم: چرا فاطمه(س) زهرا نامیده شد؟

فرمود: براى آن که وقتى فاطمه زهرا(س) در محراب عبادت مى ایستاد، نورش براى اهل آسمان مى درخشید، همان طورى که نور ستارگان براى اهل زمین مى درخشد.

پیامبر(ص) درباره حضرت فاطمه(س)می فرمود:ایمان به خدا در اعماق دل و باطن روح زهراء چنان نفوذ کرده که برای عبادت خدا خودش را از همه چیز فارغ می سازد. فاطمه دخترم بهترین زن عالم است. پاره تن من و نور چشم من و میوه دل من و روح و روان من است. حوریه ای است به صورت انسان. آنگاه که در محراب عبادت می ایستد نورش برای ملائک آسمان درخشندگی دارد و خداوند به ملائکه خطاب می کند: بنده مرا ببینید! چطور در مقابل من به نماز ایستاده و اعضای بدنش را خوف می لرزد و غرق عبادت است! ای ملائکه گواه باشید که پیروان فاطمه را از عذاب دوزخ در امان قرار دادم.

 در حدیث دیگری به سلمان می فرماید: ای سلمان! خدای تعالی چنان دل و جان و تمام اعضاء و جوارح دخترم فاطمه را به ایمان پر کرده که یک سره برای عبادت و فرمانبرداری حق تعالی خود را از همه چیز فارغ ساخته است.

حجاب و عفاف

حضرت زهرا(س) الگوى یک بانوى اسلامى است. او حتی خود را بر نامحرم نابینا می پوشاند.
على (ع) می فرماید: نزد پیامبر بودیم و او در منبر بود ?پرسید: به من خبر دهید و بگوئید چه چیز براى زن از همه چیز بهتر است؟ هر کس سخنى گفت و به نتیجه اى منجر نشد. مردم درمانده و متفرق شدند. من به نزد فاطمه آمدم و سؤال پیامبر را تکرار کردم. فاطمه فرمود: بهترین چیز براى زن این است که او مردى را نبینند و مردى هم او را نبیند.

مشارکت در مسائل سیاسی و اجتماعی

حضرت فاطمه(س) حتی الامکان از ظاهر شدن در انظار عمومی اجتناب می کرد اما این بدان معنی نبود که در مواقع حساس و لازم از انجام وظیفه خود شانه خالی کند.

ابن ابی الحدید از واقدی نقل می کند که پس از جنگ احد فاطمه (س) با گروهی از زنان مدینه از خانه خارج شد و چون چهره مجروح پدرش را دید او را در آغوش گرفت و خون از صورت مبارکش پاک کرد؛ سپس آبی فراهم نمود و خونهای چهره رسول خدا را شست و شمشیر او را پاک کرد.

همچنین می نویسد :زنانی که از مدینه آمده بودند چهارده نفر بودند که زهرا(س) یکی از آنان بود و آب و نان با خود به جبهه برده و در کنار رزمندگان از مجروحین پرستاری می کردند.

همچنین علی (ع) نقل می کند:ما بهمراه پیامبر (ص) در جریان حفر خندق بودیم که فاطمه (س) با تکه نانی نزد پیامبر (ص) آمد و آن را به خدمت او برد . پیامبر (ص) فرمود : این چیست فاطمه عرض کرد: از نانی است که برای دو فرزندم پختم ، این تکه آن را برای شما آوردم. پیامبر (ص) فرمود: دخترم ! این اولین غذایی است که بعد از سه روز وارد دهان پدرت می شود.

دفاع از حریم ولایت

از مهمترین و بارزترین قله های زندگی بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) دفاع ایشان از حریم ولایت امیرمومنان علی (ع) و خطبه فدکیه آن حضرت است. که سرانجام آن حضرت در راه دفاع از ولایت مجروح شده، نوزادش محسن(ع) را سقط کرده و به شهادت رسید.
برگرفته از سایت جهان نیوز
 
بر




      

ردیف


حضرت فاطمة الزّهرا
(سلام الله علیها)
 

دانلود کتاب

مؤلف

1

چهل داستان و چهل حدیث فاطمی(س)

عبداللّه صالحى

2

آئینه ایزد نما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

حکیم ربانى و عارف صمدانى حضرت آیت الله محمد رضا ربانى
3 فاطمه سلام الله علیها گلواژه آفرینش

سید ضیا‌ء مرتضوى
4 فاطمه علیها سلام الگوى حیات زیبا  محمد جواد مروجى طبسى
5 در مکتب فاطمه سلام الله علیها دکتر على قائمى
6 نماز و عبادت فاطمه زهرا سلام الله علیها عباس عزیزى
7

ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار
 
زندگانی حضرت زهرا (علیهاالسلام ) - جلد اول

علامه محمد باقر مجلسی
مترجم و محقق:
محمد روحانی زمان آبادی
8

ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار
 
زندگانی حضرت زهرا (علیهاالسلام ) - جلد دوم

علامه محمد باقر مجلسی
مترجم و محقق:
محمد روحانی زمان آبادی
9

ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار

زندگانی حضرت زهرا (علیهاالسلام ) - جلد سوم

علامه محمد باقر مجلسی
مترجم و محقق:
محمد روحانی زمان آبادی
10

فاطمة الزهرا علیهاالسلام

علامه امینى
10

کتابشناسى حضرت زهرا (س)

---------------------

-------------------




      

قرآن (نام پارسی قدیمی: نُبی[1]) کتاب آسمانی دین اسلام است. به باور مسلمانان قرآن به صورت وحی از سوی خداوند نازل گردیده و «معجزه محمد» و یکی از موارد اشاره شده در حدیث ثقلین است. «قرآن» که از ریشه? «قرء» گرفته شده‌است، در واژه به معنی «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنین خواندن» است. در سوره علق به این معنی اشاره می‌شود. در باور مسلمانان، این کتاب در یک دوره? 23 ساله از جانب خدا و از طریق جبرئیل بر محمد، که او را آخرین پیامبر می‌خوانند، فروفرستاده شده‌است.
قرآن دارای دو ویژگی خاص است: یکی این که از جانب خدا بر محمد امین نازل شده و دیگری این که جنبه خارق‏العاده بودن و معجزه بودن در آن رعایت شده است. بنابراین تمام آن چه بر محمد امین نازل شده (وحی)، قرآن نیست، بلکه بخشی از آن به نام حدیث قدسی شناخته می‏شود که از جانب پروردگار آمده اما از ادبیات خارق‏العاده‏ای برخوردار نیست.[2]
قرآن دارای 30 جزء، 114 سوره و 6236(عدد کوفی)=6226(عدد شامی)=6214(عدد مدنی)=6204(عدد بصری) آیه است





      

  نکاتی که هنوز برای ما تازگی دارد و عمق بصیرت اندیشمند اسلامی شهید مطهری که پیرامون بیداری اسلامی است

با مطالعه آثار مختلف ایشان می توان زمینه های بیداری اسلامی را در سه بعد گرایشی، بینشی و الگوپذیری خلاصه کرد. با این توضیح که باید در این سه بعد اتفاقاتی رخ دهد تا نتیجه آن یعنی بیداری حاصل گردد.

1- بعد انگیزشی

مهمترین نکته ای که شهید بزرگوار مطهری در این بعد بر آن تاکید دارند مساله احساس شخصیّت است. اگر ملّتی احساس شخصّیّت ننماید هیچگاه دست به قیام و انقلاب نخواهد زد. در اینجا مطالبی از ایشان را که بیانگر اهمّیت و آثار احساس شخصِت و در مقابل، بیانگر خطرات خودباختگی است، مرور می کنیم:

بالاترین سرمایه

مسأله احساس شخصیت مسأله بسیار مهمى است. از این سرمایه بالاتر براى اجتماع وجود ندارد که در خودش احساس شخصیت و منش کند، براى خودش ایده آل داشته باشد و نسبت به اجتماعهاى دیگر حس استغنا و بى‏نیازى داشته باشد، یک اجتماع این‏طور فکر کند که خودش و براى خودش فلسفه مستقلّى در زندگى دارد و به آن فلسفه مستقلّ زندگى خودش افتخار و مباهات کند، و اساساً حفظ حماسه در اجتماع یعنى همین که اجتماع از خودش فلسفه‏اى در زندگى داشته باشد و به آن فلسفه ایمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد. واى به حال آن اجتماعى که این حس را از دست بدهد! این یک مرض اجتماعى است.

مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏17 ص : 53

 در جایی دیگر می فرماید:

حیات ملت به این است که آن ملت شخصیتى را در خودش احساس کند. اى بسا ملتهاى عالِم که شخصیت ندارند، واى بسا ملتهاى جاهل که شخصیت خودشان را حفظ کرده‏اند. اگر الجزایریها بعد از صد و پنجاه سال مبارزه توانستند استعمار فرانسه را به زانو درآورند و به استقلال برسند، براى این بود که در آنها یک حماسه و یک احساس منش وجود داشت. اگر در آن طرف مشرق زمین، ملت دیگرى دارد با قویترین و ثروتمندترین ملتهاى جهان مبارزه مى‏کند، چرا مبارزه مى‏کند؟ آیا عدد یا ثروتش با آنها مبارزه مى‏کند؟ ابداً؛ احساس شخصیت و منش آن ملت مبارزه مى‏کند، مى‏گوید: من تو را به آقایى قبول ندارم، من یا باید زنده باشم روى پاى خودم باشم و کسى بر من حکومت نکند و یا باید نباشم.

همان ص : 58

 احساس شخصیّت و حماسه

 «بعضى روحیه‏ها فاقد حماسه‏اند و بعضى داراى حماسه‏اند، و گفتیم که حماسه، نوعى احساس شخصیت است در مقابل دیگران افرادى هستند در دنیا عارى و خالى از حماسه؛ در خود، همه احساس حقارت و تبعیّت و شکست خوردگى مى‏کنند، هیچ فکر و عقیده قابل دفاعى در روح آنها وجود ندارد، اگر دفاع کند فقط از مال و جان خود دفاع مى‏کند، اما چیز دیگر قابل تعلّق و قابل دفاعى ندارد از وطن و قومیت و نژاد و زبان و دین و آئین و حریت و کرامت ذاتى»

   مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏17ص 636

بزرگترین نیرنگ استعمار

 «گاهى یک جامعه در مقابل جامعه دیگر خودش را مى‏بازد، خودباخته مى‏شود، مستسبَع مى‏شود. گاهى یک جامعه جامعه دیگر را از روى زرنگى با عواملى که دارد خودباخته مى‏کند. نیرنگ بزرگ استعمار با کشورهاى مستعمره و کشورهاى استعمارزده همین است، کوشش مى‏کند که کشور استعمارزده اعتماد و ایمان به خودش و ایمان به حیثیت خودش را از دست بدهد؛ به فرهنگ خود، دین خود، ملیت خود، کتابهاى خود، پیشوایان خود، به تاریخ گذشته خود و به هر چه که دارد بى‏اعتقاد شود، بگوید همه آن هیچ و پوچ بوده، ما که چیزى نیستیم، ما که هیچ هستیم، هر چه هست آنها هستند. این بزرگترین نیرنگ استعمار است؛ بى‏اعتقاد کردن، بى‏ایمان کردن یک ملت به شخصیت و هویت اجتماعى خودش. کارى مى‏کند  این ملت، «بد» ى که از ناحیه استعمار بیاید بر «خوب» ى که از ناحیه خودش باشد ترجیح مى‏دهد.»

مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏24 ص : 215

در همین راستا استاد مطهری بزرگترین هدیه یک ربر به ملت خود را همین احساس شخصیت و "ایمان به خود" معرفی می نماید:

       «بزرگترین هدیه‏اى که یک رهبر به ملتش مى‏تواند بدهد «ایمان به خود» است، یعنى آن ملت را به خودش مؤمن کند. یک رهبر ممکن است هدیه‏اى که به مردمش مى‏دهد هدیه مادى باشد، ممکن است هدیه سیاسى باشد، استقلال سیاسى به ملت خودش بدهد. ممکن است ایمان به رهبر باشد یعنى ملت معتقد شود که رهبر ما رهبر خیلى بزرگى است. ولى اینها آنقدر مهم نیست که هدیه‏اى که یک رهبر به ملتش مى‏دهد این باشد که این ملت را به خودش مؤمن و معتقد کند که بگوید من نباید زیر بار دشمن بروم، زیر بار استبداد بروم، زیر بار استعمار بروم، من از خودم تاریخ دارم، از خودم فرهنگ دارم، من هیچ احتیاجى ندارم که از غرب الگو بگیرم»

مجموعه‏آثار ج‏24 ص : 217





      

شهید مطهری معتقد بود

که غرب سال‌هاست که در پی بی‌خبر نگهداشتن مردم است؛ حال روشنفکران مسلمان دو وظیفه بر عهده دارند؛ یکی شناخت صحیح اسلام به عنوان یک فلسفه اجتماعی و دیگری شناخت مقتضیات زمان و تفکیک واقعیت‌های ناشی از تکامل علم از پدیده‌های انحرافی و عوامل فساد.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، چندی است که امواج انقلاب اسلامی ایران و ندای بیداری اسلامی جهان اسلام را به لرزه در آورده است، به گواهی بسیاری از کارشناسان سیاسی، انقلاب‌هایی که در چندماه گذشته رخ داده‌اند، حاصل اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی است.

 اما باید دانست که اگر این نهضت‌های آسیب‌شناسی نشوند به عبارت دیگر اگر در این نهضت‌ها، دشمن‌شناسی در کنار دوست‌شناسی مورد اهتمام قرار نگیرد، احتمال موج‌سواری از این نهضت‌ها از سوی فرهنگ‌ غرب وجود دارد
آسیب‌شناسی نهضت‌های بیداری در اندیشه شهید مطهری جایگاه خاصی دارد، لذا برآن شدیم که بیداری اسلامی و مبارزه با فرهنگ غرب را در اندیشه مطهری بررسی کنیم

مبارزه با این پدیده جدید (استعمار جدید غرب) در کادر کلی اصول اسلامی وجود دارد. اسلام که در صدر برنامه خودش مبارزه با ظلم و غارتگری را قرار داده است، وقتی که مبارزه با ظلم و غارتگری فرد را تحمل نمی‌کند، به طریف اولی ظلم و غارتگری یک ملت را بر ملت دیگر تحمل نخواهد کرد. اسلام در تعلیماتش نشان داده است که برای حقوق جامعه حساسیت بیشتری از حقوق فرد قائل است.

 امیر مومنان(ع) در جمله‌ای در یکی از نامه‌هایشان می‌فرماید:

اعظم الخیانه خیانه الامه و الفظع الغش غش الائمه.
یعنی بزرگ‌ترین خیانت‌ها خیانت به جامعه است؛ خیانت به فرد هرگز در حد خیانت به جامعه نیست. بنابر این اسلام با استعمار هم مبارزه دارد؛ گو اینکه استعمار در آن زمان نبوده است. در زمان امیر‌مومنان(ع) مبارزه بر ضد استعمار آنچنان که در این زمان‌ها وجود دارد وجود نداشته، ولی در برنامه و طرح‌های اسلام چیزهایی که شامل مبارزه با استعمار هم بشود به نحو اکید و شدید وجود دارد، اصولی کلی هست که این اصول کلی در همه جا وجود دارد
* هشدار؛ غرب یکپارچه می‌شود!
شهید مطهری معتقد است که غرب امروز به لحاظ فرهنگ و اقتصاد به صورت یکپارچه در برابر دنیای سوم قرار گرفته است. بنابراین، رنگ‌های ملی و تضادهای ناسیونالیستی را لااقل در حیطه منافع اقتصادی مشترک منطقه‌ای کنار گذاشته‌اند. در کشورهای دنیای سوم (کم رشد و یا در حال رشد) نیز از یک طرف سررشته اقتصادی و طبقه حاکمه اقتصادی دربند و تحت سلطه و فرمان قدرت‌های اقتصادی کشورهای بزرگ قرار دارد و از طرف دیگر رهبری فرهنگی آنان نیز از طریق روشنفکران تحت تاثیر و دنباله‌روی فرهنگ مسلط غرب است

* رهبری عالمان دینی
شهید مطهری در کتاب نهضت‌های اسلامی در صد سال اخبر معتقد در مقایسه رفتار و عمل سیاسی علمای اهل سنت و تشیع معتقد است که در تاریخ جهان‌تسنن، جنبشی مانند ضد استعماری تنباکو به رهبر رهبران دین که به لغو امتیاز انحصار تنباکو در ایران منجر شد و در مقابل آن استبداد داخلی و استعمار هر دو به زانو در آمد؛ با انقلابی مانند انقلاب عراق که علیه قیومیت انگلستان بر کشور اسلامی عراق بود و به استقلال عراق منجر شد؛ یا قیامی مانند قیام مشروطیت ایران که رژیم سلطنتی استبدادی ایران را به رژیم مشروطه مبدل کرد؛ و یا نهضتی اسلامی به رهبری رهبران دینی مانند آنچه در ایران امروز می‌گذرد؛ مشاهده نمی‌کنیم.

علامه مطهری معتقد است که این انقلاب‌ها همه به رهبری روحانیت شیعه صورت گرفت؛ همان روحانیتی که کمتر درباره اصلاح و طرح‌های اصلاحی سخن گفته و طرح داده است. جنبش تنابکو را علمای ایران آغاز کردند و با دخالت زعیم بزرگ مرحوم حاج‌میرزاحسن شیرازی به پیروزی نهایی رسید. انقلاب عراق را علمای شیعه عراق که در راس آنها مجتهد جلیل‌القدر آقا میرزا محمد‌تقی شیرازی قرار داشت رهبری کردند. راستی حیرت‌آور و درس‌آموز است که از شخصیتی مانند مرحوم میرزا محمد‌تقی شیرازی، مجسمه زهد و تقوا و تهذیب نفس و به اصطلاح درون‌گرایی، یک مرتبه در شرایط خاص، شخصیتی مجاهد طلوع می‌کند که گویی همه عمر با جهاد و مبارزه به سرکرده است.

نهضت مشروطیت ایران را در درجه اول مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و مرحوم آقا شیخ‌عبدالله مازندرانی از مراجع نجف، و دو شخصیت بزرگ از علمای تهران، مرحوم سید‌عبدالله بهبهانی و مرحوم سید‌محمد طبایی رهبری کردند
در جهان تسنن، هرگز جنبش‌هایی نظیر جنبش‌های فوق‌الذکر به وسیله اصلاح‌طلبان مذهبی و مقامات روحانی سنی صورت نگرفته است و حتی نهضت‌هایی نظیر نهضت اصفهان، نهضت تبریز و نهضت مشهد که در نهضت اخیر، مجتهد بزرگ مرحوم حاج آقا حسین قمی در آنها نقش اول را داشت نیز صورت نگرفته است.

* فریاد در برابر خطر غرب
در منظومه غرب‌شناسی مطهری،‌اقبال جایگاه ویژه‌ای دارد، چنانچه در مورد اقبال می‌گوید: اقبال مردی است اروپا رفته و اروپا شناخته؛ مردی است که از تحصیلات جدید بهره بسیار عالی داشته است؛ مردی است که دنیای اروپا او را به عنوان یک متفکر و دانشمند و صاحب‌نظر می‌شناسد. او کسی نیست که در گوشه هند منزوی شده و از دور شبحی از اروپا در نظرش مجسم شده باشد و بعد بخواهد انتقاداتی بکند. او اروپا را از نزدیک دیده، شناخته و تجزیه و تحلیل کرده است. به علم جدید هم بسیار علاقه‌مند است و جوانان مسلمان را تشویق می‌کند که علوم جدید را بیاموزند. او کسی نیست که با علوم جدید مخالف باشد یا مسلمانان را پرهیز بدهد که علوم جدید را نیاموزید. خیر! این طور نیست

* اقبال اروپا رفته و اروپا شناخته، آینده تمدن اروپا را بسیار شوم و خطرناک می‌داند
با همه این حرف‌ها، اولین چیزی که در گفتار این مرد جلب توجه می‌کند و آن را در شعرهای خودش به صورت منظوم بیان کرده است، این است که آن چیزی که امروز آن را تمدن اروپایی می‌گویند، یعنی مجموع شئون زندگی اروپایی، ایده‌آل‌هایی که تمدن امروز اروپایی به بشر می‌دهد، راه و رسمی که به بشر می‌آموزد، اخلاق و عادت‌ها و بالاخره مسیری که اروپای امروز دارد را نه تنها یک چیز خوب نمی‌داند، بلکه یک امر بسیار بسیار خطرناک هم برای بشریت و هم برای خود مردم اروپا می‌داند؛ یعنی اقبال اروپا رفته و اروپا شناخته، آینده تمدن اروپا را بسیار شوم و خطرناک می‌داند.
* ضرورت بیداری
استعمار غرب سال‌هاست بلکه قرن‌ها در پی بی‌خبر نگه داشتن مردم کوشش می‌کرد، تا مردم بی‌خبر بودند، خیال او راحت بود مثل معروف می‌گوید:«دزد، دشمن مؤذن است» چرا؟ چون مردم تا در خواب هستند، دزد می‌تواند دستبرد بزند، ولی وقتی که مؤذن رفت بالای مناره و فریاد کرد: الله اکبر؛ الله اکبر خواب آلوده‌ها بیدار می‌شوند. وقتی بیدار شدند دزد دیگر نمی‌تواند دستبزد بزند. دزد در حال خواب و در تاریکی می‌تواند دستبرد بزند نه در بیداری و روشنایی.

در گذشته، مردم ما از نظر اخلاقی تا حدی سلامتی‌هایی داشتند. واقعا این جهت را نمی‌شود انکار کرد که مردم قدیم از خیلی لحاظ‌های اخلاقی مردم سالمی بودند، کمتر دزدی می‌کردند، کمتر دروغ می‌گفتند، کمتر مشروب‌خواری می‌کردند، کمتر فسق و فجور و می‌کردند، مردمانی بودند از نظر اخلاقی سلیم، اما مردم اخلاقی سلیم ناآگاهی بودند. در آن وقت دشمن به اخلاق مردم کاری نداشت. او از نداشتن چشمشان استفاده می‌کرد، کوریشان استفاده می‌کرد، از بی‌خبریشان استفاده می‌کرد. اما همه را برای همیشه نمی‌شود بی‌خبر نگه داشت. هر کاری بکنید، آخرش آگاهی از هر روزنه‌ای و از هر گوشه‌ای باشد پیدا می‌شود. یک آدم آگاه هم که در میان مردم پیدا شود میلیون‌ها نفر را آگاه می‌کند.

* رسالت روشنفکران

به اعتقاد شهید مطهری برای روشنفکران مسلمان در عصر ما که از نظر کیفیت زبده‌ترین طبقات اجتماعی باشند و از نظر کمیت خوشبختانه قشر قابل توجهی به شمار می‌روند مهمترین مسئله اجتماعی اسلام و مقتضیات زمان است.

دو ضرورت فوری، مسئولیتی سنگین و رسالتی دشوار بر دوش این طبقه می‌گذارد. یکی ضرورت شناخت صحیح اسلام واقعی به عنوان یک فلسفه اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازنده فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادت‌بخش؛ و دیگر ضرورت شناخت شرایط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیت‌های ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیده‌های انحرافی و عوامل فساد و سقوط.

برای یک کشتی که می‌خواهد اقیانوس‌ها را طی کند و از قاره‌ای به قاره دیگر برود، وجود قطب‌نما برای جهت‌یابی و همچنین لنگر محکم برای محفوظ ماندن و غرق نشدن و زیرپا گذاشتن جزر و مدها ضروری است.

همچنان که شناخت وضع و موقعیت جغرافیایی دریا در هر لحظه امری حتمی است؛ ما باید از طرفی اسلام را به عنوان یک راهنمای سفر و یک لنگر محکم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرایط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بین راه که باید مرتبا به آنها رسید و گذشت، کاملا بشناسیم تا بتوانیم در اقیانوس متلاطم زندگی به سرمنزل مقصود برسیم.

برای روشنفکران مسلمان در اینجا مشکل لاینحلی وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقایق اسلام و یا تمیز ندادن میان عوامل توسعه و پیشروی زمان و جریان‌ها و پدیده‌های انحرافی که لازمه طبیعت بشری است ممکن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد

  منبع : خبرگزاری فارس





      

می توان در سایه آموختن                                     گنج عشق جاودان اندوختن

اول از استاد، یاد آموختیم                                      پس، سویدای سواد آموختیم

از پدر گر قالب تن یافتیم                                        از معلم جان روشن یافتیم

ای معلم چون کنم توصیف تو                                  چون خدا مشکل توان تعریف تو

ای تو کشتی نجات روح ما                                      ای به طوفان جهالت نوح ما

یک پدر بخشنده آب و گل است                               یک پدر روشنگر جان و دل است

لیک اگر پرسی کدامین برترین                                  آنکه دین آموزد و علم یقین

استاد شهریار




      

رعایت ورع حتی در اعمال عبادی

 این رعایت‌ها و اجتناب‌ها تا آنجا نیکو دانسته می‌شود که به اعمال عبادی خانم‌ها نیز تسری می‌یابند به گونه‌ای که مثلاً وظیفه‌ی نماز جماعت از خانمها برداشته شده و ثواب افزونی به نماز فردای آنها در منزل وعده داده‌اند .

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند :

« نماز زن به تنهایی در خانه‌اش از نماز جماعت او بیست و پنج برابر بیشتر فضیلت دارد.» (6)

 این گونه عبادت کردن در مکان‌های پوشیده و دور از دیدرس نامحرم ، برای زن مناسب‌تر دانسته شده و حتی تلویحاً او را از خروج از خانه برای نماز جماعت نیز بازداشته‌اند .البته همین جا می‌گوییم که نمی‌توان منکر خروج‌های ضروری خانم‌ها برای خرید مایحتاج خانه یا به علت دیگر ضرورت‌ها نشد ، اما اصل ثابت این است که هر چه بیرون آمدن و برخورد خانم‌ها با نامحرمان کمتر باشد ، به نفع خود ایشان است . ضمن اینکه کیفیت رفع آن ضرورت‌ها نیز مهم است . یعنی مثلاً خانمی که برای خرید به بیرون منزل می رود ، به گونه‌های متفاوتی می تواند با نامحرم تماس بگیرد که یقیناً حالت مطلوب آن اکتفا به حداقل است . این چنین ، هر چه بتوان این پیشگیری و سپر گزینی را پیشه ساخت ، قرب بانوی شیعه به خدایش بیشتر خواهد بود .

روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از اصحاب خود پرسیدند : چه هنگام زن بالاترین درجه‌ی قرب به پروردگارش را دارد ؟ وقتی حضرت امیر علیه السلام این سوال را خدمت حضرت فاطمه علیهما مطرح فرمودند ، ایشان در پاسخ گفتند :

ادنی ما تکون من ربها ان تلزم قعر بیتها

نزدیک‌ترین حالت او به خدایش این است که ملازم اندرونی ‌ترین جای خانه‌اش باشد .

امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : وقتی این پاسخ فاطمه را به پیامبر رساندم ایشان فرمودند :

 ان فاطمه بضعه منی (7)

فاطمه پاره‌ تن من است .

در این روایت تاکید شده که نزدیک‌ترین حالت زن به خدایش در حالتی است که در قعر خانه‌اش و پنهان‌ترین جای کاشانه‌اش سکنی گزیده باشد . اگر ما به دنبال تقرب بیشتر به خداوند متعالیم ، باید خود را به این مرحله نزدیک کنیم و سعی نماییم تا آنجا که ممکن است به این هدف ملتزم باشیم هر چه این تکاپوی ما بیشتر به عمل گرایی نزدیک شود ، تقرب ما به خدا درجه‌ی والاتری را یافته است .

حضرت زهرا علیهما السلام فرموده‌اند :

 خیر للنساء ان لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال (8)

برای زنان خوب است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند .

 بانوان در هر موقعیتی باید این اصل کلی را رعایت کنند و تا جایی که ضرورت اقتضاء نمی‌کند از برخورد با آقایان بپرهیزند . حتی وقتی از خانه خارج می‌شوند ، لازم نیست با آقایان اختلاط کنند و مستقیماً در دیدرس آنها واقع شوند که اگر چنین کنند برای خودشان بهتر است .

 در این مسیر ، بعضی کارها که شرعاً مباح شمرده می‌شود را باید برای حفظ ورع کنار نهاد . به عنوان مثال ، نگاه بدون لذت به سر و صورت مرد نامحرم به فتوای عده‌ای از فقها حرام و به فتوای بعضی دیگر جایز می باشد هر چه که احتیاط مستحب در ترک آن است پس اقتضای ورع این است که بانوان متدین از این کار بپرهیزند ، چون همان گونه که بیان شد ، ورع این است که شخص نه تنها از محرمات قطعی بلکه از مشتبهات دوری کند و چیزی که بعضی فقهای بزرگ شیعه آن را حرام می‌دانند و بعضی به احتیاط مستحب در ترک آن قائلند، قطعاً از مشتبهات شمرده می‌شود .

 

 

 

پرهیز از شوخی با نامحرم

 انسان در مسیر انجام کارهای مشروع ( مستحب یا واجب ) در ارتباط با نامحرم نباید از حد مجاز شرعی تجاوز کند که یکی از مصادیق آن شوخی بانامحرم است .

ابوبصیر که از یاران و شاگردان برجسته‌ی امام صادق و امام باقر علیهما السلام بوده و احادیث بسیار از قول او نقل شده می گوید :

« به زنی یاد می‌دادم ، پس ] در حین درس [ با او یک شوخی کردم ، وقتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم بدون مقدمه به من فرمودند : به آن زن چه گفتی ؟ ابوبصیر می‌گوید : صورتم را ] از خجالت [ پوشاندم حضرت فرمودند : دیگرپیش آن زن برنگرد .» (9)

ابوبصیر شخصیتی مورد توجه و علاقه‌ی امام بوده است ، ولی به هر حال معصوم نبوده و در یک لحظه ، در ضمن تعلیم قرآن - که یک امر کاملاً دینی و مورد رضای خداست -از حد مجاز شرع در ارتباط با نامحرم تجاوز می‌کند همین امر باعث می شود که امام زمانش از او آزرده شوند و به او دستور دهند که دیگر با آن زن نامحرم رفت و آمد نکند و از خیر تعلیم قرآن به او بگذرد .

این درسی است برای همه‌ی شیعیان که ارتباط با نامحرم به امور غیر ضروری کشیده نشود و تماس آنها - حتی در سخن گفتن - سنجیده و حساب شده باشد و از شوخی با نامحرم اجتناب کنند. خلاصه دقت در این امرلازم است ، نباید رعایت مسائلی را که در شرع چنین واضح و روشن است از مصادیق مقدس بازی و افراطی گری دانست . این گونه برخود ، خود مصداق نیرنگ شیطان است و کسانی که مشتاق یاری امام عصر علیه السلام هستند باید از این سطحی نگری اجتناب کنند.

ندای یاری طلبی فرزند حسین علیه السلام در دهلیزهای عصر پیچیده است و اگر من و تو هم شمشیر بر زین بگذاریم و راه پس را پیش گیریم دیگر چه کسی برای او باقی می‌ماند . بیا تا لااقل غصه‌اش را بخوریم و در آسیای این غصه برای او خرد شویم ! بیا نگذاریم بیش از این عزیز فاطمه سر بر دیوارهای بی‌کسی بگذارد و غربت زده اشک بریزد ، بیا .....

 

پی نوشتها :

(1)    اصول کافی ، کتاب العشره.

(2)    بحارالانوار ، ج71 ، ص7.

(3)    بحارالانوار ، ج70 ، ص306.

(4)    وسائل الشیعه ، ج 14 ، باب 89.

(5)    وسائل الشیعه ، ج 14 ، 174.

(6)    بحارالانوار ، ج83 ، ص371.

(7)    بحارالانوار ، ج103 ، ص250.

(8)    وسائل الشیعه ، ج 14 ، باب 129.

(9)    وسائل الشیعه ، ج 14 ، باب 106.

 





      

 

 یکی از مراحل یاری امام زمان (عج) یاری با عمل است اطاعت از امام در حقیقت با اطاعت اوامر و نواهی الهی تحقق پیدا می‌کند و با پی گرفتن و قبول این امر و نهی‌هاست که انسان می تواند امامش را یاری رساند .

سفارش امام صادق علیه السلام به تمام شیعیان چنین است :

« به هر کس از شیعیان که می بینی از من اطاعت می کند و سخن مرا می پذیرد ،سلام برسان و ( بگو) من شما را به تقوی و ورع در دین خود سفارش می‌کنم و اینکه برای خدا کوشش کنید ، راستگو باشید ، ادای امانت کنید ، سجده‌های طولانی کنید و خوب همسایه داری کنید که پیامبر صلی الله علیه و آله این احکام را آورده‌اند . امانت هر کس را - خوب یا بد که شما را امین خود دانسته - به او برگردانید ... با بستگان خود ارتباط و رسیدگی داشته باشید ، بر جنازه‌های آنها ( اهل سنت ) حاضر شوید ، به عیادت بیمارانشان بروید و حقوق آنها را ادا کنید .»(1)

 

 

 

 امام صادق علیه السلام شیعیان را به تمام نیکویی‌ها و خلق‌های مبارک و خیر فرا خوانده‌اند. حتی آنها را به ارتباط مناسب با خویشاوندانی که به حقوق امام معترف نیستند ، دعوت کرده‌اند . به حقیقت می‌توان حکمت این امر را در آن دید که سلوک الهی و نیکو، دیگران را به تشیع جذب می‌کند به گونه‌ای که دیگران با دیدن اخلاق مناسب در ما ، آن را منتسب به امام عصر علیه السلام می‌دانند . لذا ائمه علیهم السلام ما را بر حذر داشته‌اند از ارتکاب اعمالی که باعث سرزنش شدن ایشان می شود ما به واسطه‌ی تشیعمان منسوب به امامیم و چون فرزندی برای ایشان ، عملمان به پدرمان منسوب است . همانگونه که اگر عمل فرزندی نامناسب باشد ، پدر و مادرش ملامت می‌شوند ، اگر ما نیز درست عمل نکنیم در واقع مایه‌ی سرافکندگی و رسوایی و بدنامی امامان شده‌ایم لذاست که بسیار به ما سفارش کرده‌اند که بر خوردتان با دیگران به گونه‌ای نباشد که ایشان را از دین و از ما -اهل بیت- زده و بریده کنید ،‌ بلکه چون زیور و زینت ما باشید و باعث جذب و ربایش دیگران به طریق صحیح گردید :

« مردم را بدون ( بهره‌‌گیری از ) زبان‌هایتان ] بلکه با اعمال نیکویتان [ دعوت به خوبی‌ها کنید تا از شما (‌در امر دین) صداقت و ورع ببینید .» (2)

 

ورع لازمه‌ی یاری عملی

 محدوده‌ی احکام و دستورات عملی دین را هرگز نباید به صورت یک خط مویین مرزی دید که تا حد نهایت می‌توان به آن نزدیک شد . دین ، دارای یک نوار مرزی است که هر چقدر از این نوار مرزی فاصله بگیریم به احتیاط و اجتناب خروج از دین بیشتر عمل کرده‌ایم به بیان دیگر ، آنچه از روح روایات بر می آید این است که ما باید تا آنجایی پیش برویم که یقین کنیم به حرام در نمی‌غلتیم و اگر کمترین احتمالی برای به حرام افتادن باشد وظیفه‌ی عقلی ، تربیتی و پیش گیرانه‌ی ما دوری از آن عمل است . این روحیه‌ی صیانت از دین را که آدمی همه‌اش در پی این باشد که نکند ناخودآگاه دست به معصیت برد « ورع » نام می‌نهند . اگر به حلیت چیزی مطمئن نیستیم و یقین نداریم که دست یازیدن به آن ، معصیت خدا نیست، نباید به آن نزدیک شویم. در ارتباط با مسائل شبهه ناک که اختلاف در حکم مراجع وجود دارد یا تشخیص مصادیق حرام به عهده‌ی مکلف قرار داده شده ، چنین حقیقتی رخ مینماید .

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند :

 علیکم بالورع فإنه الدین الذی نلازمه و ندین الله به و نریده ممن یوالنا.(3)

 بر شماست به رعایت ورع ، به درستی که ورع ‌آن دینی است که ما ملتزم به آن هستیم وخدا را به وسیله‌ی آن بندگی می کنیم و همین را از اهل ولایت و محبت خود انتظار داریم .

 آنچه امام عصر علیه السلام از ما می‌خواهند دارا بودن همین شیوه و سبک در زندگی است . در حقیقت کسی که دین خود را چون گوهری نگهداری می‌کند ، هر لحظه هول و هراس آن را دارد که نکند دزد معصیت به آن بزند و گوهرش را برباید . لذا نهایت احتیاط را به خرج می دهد.

 

 رعایت ورع در خانم‌ها

 رعایت این محدوده‌ها و صیانت از دین و تقوای الهی در مراتب گسترده‌تری برای خانم‌ها مطرح است .سیره‌ی عملی حضرت زهرا علیهما السلام به خوبی می‌تواند در این راه رهبری کند .

 از امام صادق علیه السلام نقل شده است که :

 امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهما السلام نزد پیامبر رفتند تا ایشان در مورد وظایف خاص هر کدام حکم فرمایند : پیامبر صلی الله علیه و آله چنین حکم فرمودند که حضرت زهرا علیهما السلام کارهای داخل منزل را انجام دهند و امیرالمومنین علیه السلام وظایف خارج از خانه را بر عهده گیرند.

 اینجا بود که حضرت زهرا علیهما السلام فرمودند :« جز خدا کسی نمی‌داند که من چقدر خوشحال شدم از اینکه پیامبر خدا تماس و برخورد با نامحرم را از دوش من برداشتند .» (4)

 

 

 

پرهیز از برخورد با نامحرم

 بر خلاف آنچه امروز تبلیغ می‌گردد و ارزش تلقی می شود برخورد با نامحرم نباید برای یک بانوی شیعه مطلوب باشد . هر خانم متدینی باید ابتدائاً به وظیفه‌ی خویش بیندیشد و آنچه خدا می‌خواهد را هدف خویش قرار دهد ، گو اینکه به بی‌عرضگی و تحجر متهم گردد. اگردر بعضی شرایط خاص ، خانم‌ها به دلایل مختلف مجبور به کار در خارج از منزل می‌شوند باید متوجه باشند که این کار برای آنها ارزش تلقی نشود ، بلکه در درون خود وضعیت مطلوب را عمل به سیره‌ی فاطمی بدانند .

امیرالمومنین علیه السلام وقتی بی‌دقتی مردها در کنترل خروج زن‌ها از منزل و برخورد آنها با نامحرمان را دیدند چنین آنها را مورد عتاب قرار دادند :

 « اما تحستحیون و لاتعارون نساء کم یخرجن إلی الأسواق و یزاحمن العلوج » (5)

 وقتی خانم‌ها خارج از حد ضرورت و بدون دلیل خاصی در معابر و بازارها رفت و آمد کنند و برخورد با نامحرمان و مردهای غریبه داشته باشند ، باید متوجه باشند که این برخوردهای فیزیکی یا سر و کله‌ زدن و اختلاط‌های گوناگون و به بهانه‌های مختلف ،‌قطعاً خلاف رضای خدا و امام زمان علیه السلام است .

 





      
   1   2      >



پیامهای عمومی ارسال شده

+ با سلام ما باچند مطلب تازه و زیبا منتظر شماییم یاعلی مدد



+ سلام ما باچند مطلب تازه و زیبا منتظر شماییم یاعلی مدد

+ سلام دوستان 4 فضیلت بسیار زیبا زود بیا که هنوز از دست ندادی منتظر قدوم شما هستیم یاعلی

+ سلام دوستان 4 فضیلت بسیار زیبا زود بیا که هنوز از دست ندادی

+ نگاه شیعه به بعثت حضرت رسول (ص) نکته اساسى که قرآن در نزول وحى به پیغمبر بازگو مى‏کند، و متاسفانه کسى توجه نکرده، که در روز بعثت فقط آغاز سوره «علق» بر پیغمبر نازل شد. ما پس از تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیدیم که ...

+ سلام حتما بما سری بزنید که شما نیز حتما مشتری پارسی بلاگ خواهید شد

+ اعتکاف در ادیان گذشته بما سری بزنید یاعلی مسافر عاشق

+ با سلام و تسلیت ایام فاطمیه به همگی دوستان به نظر شما علت شهادت و قبر و منتقم حضرت فاطمه (س) کی و کجاست؟ پس حتما سری بما بزنید یاعلی مدد

+ بهجت عارفان این مرد خداهم قبل از ظهور آقایمان رفت

+ من را در کنار یکی از درهای بهشت به خاک بسپارید؛ در کنار قبر حسین خرازی بازندگی شهید بزرگوار احمدکاظمی آپم یادت نره زود بیا