بانام خداوندمهربان و باسلام فروان
چندروزی راجای همه ی شما خالی توفیقی حاصل شد ایام اعیاد شعبانیه را(29 رجب تا15شعبان )درکنار خانه ی خدا وحرم باصفااما غریبانه ی نبوی (صلی علیه وآله وسلم )وایمه اطهارومظلوم بقییع بودم
باید رفت ودید که مظلومیت یعنی چی ! غربت یعنی چی! دعارا ازدست زایر گرفتن وپرتاب کردن یعنی چی ! و...
ای وای من 23 سال زحمت وخون دل خوردن نبی اکرم (ص) چگونه پایمال شده است
چه بگویم وچگونه برزبان جاری سازم ؟! ای کاش میتوانستم فقط دعامیکنم ان شاء الله قسمتتان بشود ازنزدیک حلقه های اشک غربت برچشمانتان حلقه ببندد که این به ظاهر خودشان مسلمان ها هر کاری که خواستند وتوانستند برسر اسلام آورده اند و.... نمی دانم شاید روزی برایتان به قلم درآورم .
اما ازاین ها بگذریم امسال بنده به لطف خدا دو نیمه شعبان رادرک کردم یکی در عربستان ودیگری در ایران چه سکوتی در عربستانی که حتی اصلا امام زمان مارا قبول ندارند وخیلی هم ازاصل منکر تولد ایشان هستند
ولی از طرفی در ایران الحمد الله هرسال باشکوهتر از سال قبل اما یک جمله ای که امشب بردر یکی ازاین طاق نصرتی هایی که زده شده بود در شهر مقدس قم ودر کنار آن مشغول دادن شربت وشکلات ومیوه بودند دلم را لرزاند وناخوداگاه اشک بر گوشه های چشمانم حلقه زد آخر کلام من باشد
چه انتظار عجیبی است
چه بی خیال نشستیم
نه کوشی نه وفایی
فقط نشسته گفتیم
خداکند که بیایی