زهد و دنیاگریزی
پس زاهد یعنی کسی که توجهش از مادیات به عنوان کمال مطلوب و بالاترین خواسته، عبور کرده، متوجه مسائل اخروی و فضائل اخلاقی و معنوی شده است. بی رغبتی زاهد، بی رغبتی در ناحیه اندیشه و آمال و ایده و آرزوست، نه بی رغبتی در ناحیه طبیعت.1
امام حسین (علیه السلام) هم از نظر اندیشه، در بالاترین سطح زهد قرار داشت، و هم از نظر رفتاری.
دنیا در دیدگاه امام حسین (علیه السلام)
[ای مردم!] دنیا شما را نفریبد؛ زیرا دنیا امید هر کس را که بر آن تکیه کند، به یأس تبدیل می کند و طمع هر کس را که در آن طمع ورزد، بی نتیجه می گذارد.»
در جملات فوق، دنیا فناپذیر دانسته شده و آنچه از آن به عنوان مذموم یاد شده، دلبستگی به دنیاست.
سید الشهداء (علیه السلام) در سخن دیگر، علاوه بر ناپایداری دنیا، آن را وسیله امتحان و آزمایش افراد دانسته، می فرماید: «عِبادَاللّهِ اِتَّقُواللّهَ وَ کُونُوا مِنَ الدُّنْیا عَلی حَذَرٍ، فَاِنَّ الدُّنْیا لَوْ بَقِیَتْ لاَِحَدٍ اَوْ بَقِیَ عَلَیْها اَحَدٌ، کانَتِ الاَْنْبِیاءُ اَحَقَّ بِالْبَقاءِ، وَاَوْلی بِالرِّضی وَاَرْضی بِالْقَضاءِ. غَیْرُ اَنَّ اللهَ تَعالی خَلَقَ الدُّنْیا لِلْبَلاءِ وَ خَلَقَ اَهْلَها لِلْفَناءِ فَجَدیدُها بالٍ، وَ نَعیمُها مُضْمَحِلٌّ وَ سُرُورُها مُکفَهِرٌّ، وَالْمَنْزِلُ بُلْغَةٌ وَالدّارُ قَلْعَةٌ فَتَزَوَّدُوا فَاِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی3؛ بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا برحذر باشید که اگر بنا بود دنیا برای کسی باقی بماند و یا یک فرد [برای همیشه] در دنیا بماند، پیامبران برای بقاء سزاوارتر و جلب خشنودی آنان بهتر و چنین حکمی خوش آیندتر بود.
جز آنکه خداوند دنیا را وسیله آزمایش، و مردم را برای فانی شدن آفرید. پس تازه هایش کهنه و نعمتهایش زائل و شادی آن مبدل به غم می شود، و خانه زودگذر و کوتاه مدت است. پس [برای آخرت] توشه ای برگیرید که بهترین توشه تقواست.»
برخورد با زهدگریزان و دنیازدگان
در اندیشه بلند حضرت اباعبدالله (علیه السلام) تنها زهد و دنیاگریزی، در زاهد شدن کافی نیست، بلکه با دنیازدگان و زهدستیزان نیز باید برخورد کرد و سکوت در مقابل آنها روا نیست. و این مسئولیت، امروزه دوچندان برای کسانی مطرح است که داعیه هدایت جامعه را به عهده دارند، و امام حسین (علیه السلام) را در این کار الگوی خویش می دانند.
یکی از سرمایه داران مدینه، خانه بسیار مجللی ساخت و از امام حسین (علیه السلام) دعوت کرد تا از نزدیک خانه او را تماشا کرده، برای او دعا کند. وقتی امام (علیه السلام) وارد خانه بسیار وسیع و اشرافی او شد، اظهار داشت: «أَخْرَبْتَ دارَکَ، وَعَمَّرْتَ دارَ غَیْرِکَ، غَرَّکَ مَنْ فِی الاَْرْضِ، وَ مَقَتَکَ مَنْ فِی السَّماءِ؛4 خانه (آخرت )خویش را ویران کردی، و خانه بیگانه را آباد ساختی. اهل زمین تو را گرامی خواهند داشت و اهل آسمان دشمنت خواهند بود.»
و همچنین نقل شده که امام حسین (علیه السلام) روزی در کوچه های مدینه قدم می زد که خانه باشکوه یکی از دنیاپرستان و زهدستیزان را دید و اظهار داشت: «رَفَعَ الطّینَ وَ وَضَعَ الدّینَ؛5 [صاحب این خانه] گِل را بر هم انباشت و [دیوارها را بالا برد]، ولی دین را پست کرد.»
زهد بی ولایت
محوری و کلیدی قائل شده است، پذیرش ولایت و امامت ائمه اطهار علیهم السلام مخصوصا امیرمؤمنان (علیه السلام) نه تنها نماز بی ولایت بی نمازی است، و حج و زکات، بی امامت غیر مقبول و ...، بلکه زهد بی دوستی و محبت علی (علیه السلام) بی زهدی است و در نوع خود یک حقه بازی است.
می باشد. آن حضرت فرمود: «اِنَّ دَفْعَ الزّاهِدِ الْعابِدِ لِفَضْلِ عَلِیٍّ عَلَی الْخَلْقِ کُلِّهِمْ بَعْدَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لَیَصیرُ کَشُعْلَةِ نارٍ فی یَوْمٍ عاصِفٍ، وَتَصیرُ سائِرُ اَعْمالِ الدّافِعِ لِفَضْلِ عَلِیٍّ (علیه السلام) کَالْحَلْفاءِ وَ اِنِ امْتَلاَءَتْ مِنْهُ الصَّحاری وَاشْتَعَلَتْ فیها تِلْکَ النّارُ وَ تَخْشاها تِلْکَ الرّیحُ حَتّی تَأْتی عَلَیْها کُلِّها فَلا تَبْقی لَها باقِیَةً؛6 به راستی زاهد عابدی که برتری و فضیلت علی (علیه السلام) بر تمامی انسانها پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله را دفع می کند، [دفع کردن او] چونان شعله آتشی در روز طوفانی می شود [که هستی او را به آتش کشیده] و بقیه اعمال او را (هر چند فراوان باشد) مانند علفهای خشک بیابان می گرداند، هرچند سراسر بیابان را پر کرده باشد. آن گاه شعله آتش در آن زبانه کشد و باد وزیدن گیرد تا همه آن علف ها را فرا گیرد و هیچ چیزی از آن باقی نماند.»
این جملات می رساند که نه تنها نماز بی ولایت بی نمازی است، و حج و زکات، بی امامت غیر مقبول و ...، بلکه زهد بی دوستی و محبت علی(علیهالسلام) بی زهدی است و در نوع خود یک حقهبازی است.
زهد واقعی و ترک دنیا این است که در کلام و مرام امام حسین (علیه السلام) دیده می شود، نه آنچه غارنشینان، خرقه پوشان، جامعه گریزان، و گوشه نشینان دارند.
تَرَکْتُ الْخَلْقَ طُرّا فی هَواکا وَاَیْتَمْتُ الْعِیالَ لِکَیْ اَراکا وَلَوْ قَطَّعْتَنی فِی الْحُبِّ اِرْبا لَما حَنَّ الْفُؤادُ اِلی سَواکا 7
«مردم را تماما به هوای تو ترک گفتم، و [راضی شدم] فرزندانم یتیم گردند تا تو را ملاقات کنم.
اگر مرا در راه عشق [خود] قطعه قطعه کنی، دلم [ذره ای] به سوی غیر تو تمایل پیدا نمی کند.»
تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان
1. ر. ک: سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، ص 211.
2. بحارالانوار، ج 45، ص 5؛ عوالم بحرانی، ج 17، ص 249.
3. تاریخ ابن عساکر، شرح حال امام حسین(علیهالسلام)، ص 215.
4. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 467، ح 4013؛ فرهنگ سخنان امام حسین (علیه السلام) ، ص 321.
5. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 467.
6. تفسیر امام حسن عسکری(علیهالسلام)، ص 89، ح 47؛ فرهنگ سخنان امام حسین(علیهالسلام)، ص 111.
7. سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله ، ص 365.
برچسب ها : زهدبی ولایت , دنیا گریزان در کلام امام حسین(ع) , امام رضا (ع) 4 ,