اینخاطره رو هم بخونید شاید خوشتون بیاد
....چیزی که حتما من میدانم برای شما جالب است این است که من از همان اوایل که مدرسه میرفتم با قبا و عمامه بودم. منتهی تابستانها با سر برهنه می رفتم . زمستان که می شد مادرم به سرم عمامه می پیچید مادرم خودش دختر روحانی بود و برادران روحانی هم داشت عمامه پیچیدن را خوب بلد بود . البته اسباب زحمت بود که جلوی بچه ها یکی با قبای بلند و لباس جور دیگر باشد طبعا مقداری حالت انگشت نمایی و ... بود اما ما با بازی و رفاقت و شیطنت و این طور چیزها جبران می کردیم و نمی گذاشتیم که در این زمینه خیلی سخت بگذرد. بزرگ هم که شده بودیم تا حدودی خیال می کردیم که حالا مسخره ها تمام شده ولی بعد دیدیم که نه اول مسخره ...کردن است. ..چون تبلیغات شده بود ...
برگرفته از کتاب گلهای باغ خاطره
آقا سید علی دوران کودکی را در دامان مادر فاضله و پدر روحانی و اهل علم و تقوا و زهد گذراند و به تدریج با ملکات اخلاقی یک خانواده روحانی انس
گرفت و تربیت شد.
منزل پدری که آقا سید علی در آنجا متولد شدند خانه ای حدود 60-70 متری و در محله فقیر نشین مشهد بود.این منزل فقط یک اتاق و یک زیرزمین
داشت.
آقا سید علی شبهایی را به یاد دارند که در منزل شام نداشتند و با پول خردی که بعضی وقتها مادربزرگشان می داد قدری کشمش یا شیر می خریدند و با نان
می خوردند.
آنوقت ها از لحاظ وضع مالی در فشار بودیم یعنی خانواده مان خانواده مرفهی نبود. پدرم یادم هست روحانی معروفی بود اما خیلی پارسا و گوشه گیر بود لذا
زندگیمان خیلی به سختی می گذشت. در دوران کودکی با زحمت بسیار برای ما کفش خریده بودند که تنگ بود. پدرم دیگر قادر نبود که اینها را عوض بکند
یا کفش دیگر بخردآمدند گفتند که خوب این کفشها را می شکافیم اندازه می کنیم و برایش بند می گذاریم. یک عالمه خوشحال شدیم که کفشهایمان بندی شد
بند گذاشتند اما زشت شدچون بندهایش خیلی فرق داشت چقدر غصه خوردیم و خلاصه چاره دیگری نداشتیم.
با وجود چنین سختی و کمبودهایی پدر و مادر در تربیت فرزندان خود هیچ گونه کوتاهی روا نمی داشتند.
ما وقتی بچه بودیم همه می نشستیم و مادرم قرآن می خواند خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ می خواند.
ماها دورش جمع می شدیم و برای ما به مناسبت آیه هایی را که در مورد زندگی پیامبران هست می گفت.
من خودم اولین بار زندگی حضرت موسی زندگی حضرت ابراهیم و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم
شنیدم.
تحصیلات ابتدایی
. آقا سید علی از حدود پنج سالگی آموزش قرآن را در مکتب خانه آغاز کردند و در هفت سالگی راهی دبستان شدند.مدرسه دارالتعلیم دیانتی اولین مدرسه
اسلامی بود که تشکیل شده بود .
روز اولی که ما را به آن مدرسه بردند من یادم است که از نظر من روز بسیار تیره تاریک بد و ناخوشایند بود.لیکن روز خوبی بود روز شلوغی بود بچه
ها بازی می کردند ما هم بازی می کردیم.
پوشیدن لباس روحانی
آقا سید علی دوره شش ساله دبیرستان را بطور شبانه خواندند و همزمان با آن روزانه هم به تحصیلات طلبگی و علوم دینی در مدرسه نواب پرداختند.
چیزی که حتما می دانم برای شما جالب است این که من همان وقت معمم بودم. یعنی در بین سنین ده و سیزده سالگی قبل از آن هم همین طور از اوایلی که
به مدرسه رفتم با قبا رفتم. مادرم خودش دختر روحانی بود و برادران روحانی هم داشت عمامه پیچیدن را خوب بلد بود. سر ماها عمامه می پیچید و به مدرسه می رفتیم.
برگرفته از جرعه نوش کوثر
باسلام به تودوست گرامی می خواستیم یاد یار مهربان حسن مطلع مطلب ما باشد اگر توهم مشتاقی ازاین پس در این مسیر همسفر ما باش
29 فروردین سال 1318 هجری شمسی مصادف با 28 صفر 1358هجری قمری 19 آوریل 1939 میلادی در خانواده کوجک آیت الله حاج سید جواد فرزندی به جهان قدم گذاشت که موجب شادمانی وخرسندی خانواده وفامیل گردید .
نام نورسیده را علی گذاشتند که او در اصل ونصب با 34 واسطه به امام سجاد وامام حسین (علیهماالسلام ) میرسند .
ایشان دومین فرزند این پدر مادر بودند : ادامه مطلب...
+ با سلام ما باچند مطلب تازه و زیبا منتظر شماییم یاعلی مدد
+ سلام ما باچند مطلب تازه و زیبا منتظر شماییم یاعلی مدد
+ سلام دوستان 4 فضیلت بسیار زیبا زود بیا که هنوز از دست ندادی منتظر قدوم شما هستیم یاعلی
+ سلام دوستان 4 فضیلت بسیار زیبا زود بیا که هنوز از دست ندادی
+ نگاه شیعه به بعثت حضرت رسول (ص) نکته اساسى که قرآن در نزول وحى به پیغمبر بازگو مىکند، و متاسفانه کسى توجه نکرده، که در روز بعثت فقط آغاز سوره «علق» بر پیغمبر نازل شد. ما پس از تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیدیم که ...
+ سلام حتما بما سری بزنید که شما نیز حتما مشتری پارسی بلاگ خواهید شد
+ اعتکاف در ادیان گذشته بما سری بزنید یاعلی مسافر عاشق
+ با سلام و تسلیت ایام فاطمیه به همگی دوستان به نظر شما علت شهادت و قبر و منتقم حضرت فاطمه (س) کی و کجاست؟ پس حتما سری بما بزنید یاعلی مدد
+ بهجت عارفان این مرد خداهم قبل از ظهور آقایمان رفت
+ من را در کنار یکی از درهای بهشت به خاک بسپارید؛ در کنار قبر حسین خرازی بازندگی شهید بزرگوار احمدکاظمی آپم یادت نره زود بیا